مدلی برای قابلیت ردیابی و شناسایی اقلام در زنجیره تامین
آلودگی اطلاعات و ضرورت مقابله با آن در سازمان ها
برنامه ریزی منابع سازمان و کیفیت داده های اصلی
مدلی برای قابلیت ردیابی و شناسایی اقلام در زنجیره تامین |
ماهنامه شماره4(آذرماه 1394)
چکيده
قابليت رديابي، توانايي يك سيستم در ارائه گزارش از وضعيت جاري يا سوابق محصولات است. در سيستمهاي توليدي، قابليت رديابي به رهگیری يك محصول يا انباشتهاي از آن در چرخه عمر و گردش اشاره دارد. قابليت رديابي در توليد يك موضوع عمومي و مستقل از نوع محصول و فرايند توليد است. ضرورت شناسايي محصولات و دستيابي به اطلاعات آنها به منظور شناخت محصولات سالم و با کيفيت و مراجع عرضهکننده آنها و تشخيص آنها از محصولات بیکیفیت و تقلبي باعث شده است که امروزه قابليت رديابي بهعنوان يك الزام از سوي دولتها و مشتريان اكثر محصولات پذيرفته شود. اين قابليت، ركن اساسي سيستمهاي كيفيت است. اين مقاله به تشريح ضرورت قابليت رديابي اقلام در زنجيره تأمين، مزايا و كاركردها، انواع و شيوههاي رديابي محصولات، مدلهای مختلف رهگیری و بالاخره دادههای مورد نياز براي رهگیری ميپردازد. علاوه بر آن، يك مدل مفهومي جامع جهت توسعه و پيادهسازي سيستمهاي رديابي در سطح زنجيره تأمين ارائه ميدهد كه فارغ از ابعاد زنجيرهي تأمين، دامنه تعريف آن، تنوع محصولات و فرايندهاي توليدي مربوط بتواند پشتيباني لازم را از طرحهاي فراخوان محصولات توليدي به عمل آورد. اين مدل امكان مديريت پيشگيرانه و مؤثر مواد و فرايندهاي توليدي را فراهم ميآورد، بهينهسازي مديريت زنجيرهي تأمين و راهكارهاي ارائه شده در اين زمينه را پشتيباني ميكند، به تغذيه اطلاعاتي ساير سيستمهاي زنجيرهي تأمين ميپردازد و تعاملات بين چند زنجيرهي تأمين را پوشش ميدهد. روش پژوهش به کار گرفته شده مبتني بر تفكر بر روي مدلهای رهگیری استاندارد بینالمللی، نظرات مديران عملياتي و توسعهدهندگان سيستمهاي اطلاعاتي است و در پي ارائه تصويري كامل از يك سيستم رديابي در سطح زنجيرهي تأمين بهصورت مجتمع و يكپارچه است.
1- كليات
1-1 . مقدمه
در هر دادوستد يا عمليات تجاري، يک عامل فروش و يک عامل خريد وجود دارد. از آنجا كه در گذشته، معاملات منطقهاي و در يک محدوده جغرافيايي كوچك صورت ميگرفت، کالا مسير طولاني براي رسيدن به دست مصرفکننده طي نميکرد. در اغلب مواقع توليدکننده محصولات خود را که در حجم کم توليد ميشد به طور مستقيم در بازار به مصرفکنندگان عرضه مينمود. در بازارهاي بزرگتر، بازرگانان با سفر به مناطق مختلف، حجم بيشتري از محصولات و کالاها را از محلي خريداري و به محل ديگر حمل و در آنجا عرضه ميکردند.
افزايش جمعيت و برقراري کانالهاي ارتباطي بين جوامع که افزايش تقاضا را به همراه داشت از يک سو و توسعه تکنولوژيها و توليد انبوه، توسعه تجهيزات و روشهای حملونقل از سوي ديگر و همچنين تغييرات رفتاري در الگوي مصرف، باعث تغييرات بنيادي در شيوههاي تجارت شد، به نحوي که ديگر روشهای سنتي جوابگوي اين نيازها نبوده و با کمک تکنيکهاي مديريت و ابزارهاي نرمافزاري و سختافزاري جديد، تجارت نيز جنبه علميتر و تخصصيتري به خود گرفت.
در دهههاي اخير با مطرح شدن مفاهيمي همچون زنجيرههاي تأمين به جاي فرايندهاي مستقل و جزيرهاي که دربرگیرنده مجموعهاي از عناصر و عوامل متصل از تأمينکننده اوليه تا مصرفکننده نهايي است، تجارت و بازرگاني نيز در اين زنجيره متحول شد و عناصر مختلف زنجيره به طور مستقيم و غيرمستقيم در آن به ايفاي نقش پرداختند. همچنين با ورود به عصر اطلاعات، به دليل نياز به برنامهريزي بر مبناي اطلاعات صحيح در عرصههاي مختلف، جريان جديدي در زنجيره به نام جريان اطلاعات به وجود آمد و مفهوم زنجيره را کامل نمود. در اين دوره مسئله ديگري كه اهميت پيدا كرد، ضرورت هماهنگي عناصر زنجيره تأمين بود.
نوآوريها در تکنولوژي اطلاعات به واسطه توسعه دانش کامپيوتر و نيازي که به اطلاعات دقيقتر، جزئيتر و بههنگامتر در مورد کالاها و محصولات وجود داشته و دارد، افزونگي اطلاعات را سبب شده است و اين افزايش، دسترسي، درک و تبادل اطلاعات را دشوار ساخته است. بانکهاي اطلاعاتي، سيستمهاي اطلاعاتي و سيستمهاي کدگذاري درک، بهکارگيري و تبادل اطلاعات را تسهيل کردهاند. يک قلم کالا مسير يا مسيرهاي متعددي را در زنجيرههاي تأمين طي ميکند و اطلاعات متفاوتي را با خود حمل ميكند. هر يک از عناصر زنجيره ممکن است موجب افزونگي اطلاعات شود يا اطلاعات را به کار گيرد. بنابراين سيستمي لازم است که بتواند اطلاعات کالا را مديريت کرده و امکان رهگیری و دنبال كردن کالا را بر اساس اطلاعات فراهم آورد به نحوي که هر يک از عوامل زنجيره به واسطه نوع نياز خود کالا را در زنجيره شناسايي و تعقيب كند.
بسياري از کنترلهايي که ميتواند در بهبود عملکرد مديريت زنجيره نقش داشته باشد نيازمند رهگیری کالا در چرخه عمر محصول است. از آنجا که يک قلم کالا داراي اطلاعات مختلفي است که ميتواند در چرخه عمر محصول ثابت بماند يا تغيير کند، براي هر هدفي سازوكارهاي متفاوتي مورد نياز است. به عنوان مثال ممکن است نياز باشد كه بدانيم يک انباشته از قلم کالا از چه موقعيتهاي مکاني يا از چه کانالهايي عبور کرده است. براي اين منظور لازم است اطلاعات مکاني در طول مسير با سازوكار خاصي ثبت و نگهداري يا به هنگام شود.
در اين مقاله به تعريف و بيان مفاهيم موجود در حوزه شناسايي و رديابي محصول پرداخته و سعي میشود تا رهگیری کالا، الزامات، پيشنيازها، نيازها و اهداف آن و مزايايي که ميتواند براي هر يک از عوامل زنجيره به همراه داشته باشد بررسي شود. در پايان نيز مدلي براي رهگیری محصولات در سطح زنجيره تأمين ارائه میشود.
1-2 . بيان مسئله و اهميت آن
قابليت رديابي (يا مستندسازي حركت محصول در زنجيره تأمين) راهي است كه تاريخچهاي قابل بررسي از محصول را فراهم ميسازد. ايجاد قابليت رديابي از طريق استقرار سيستمهاي رديابي ممكن است. اين سيستمها ميتواند كاغذي باشد، اما در حال حاضر از پیشرفتهترین ابزارهاي فناوري اطلاعات نيز جهت استقرار، تجهيز و راهاندازي سيستم رديابي استفاده ميشود. استقرار اين سيستمها از گذشته دور در صنايع خودروسازي، هواپيماسازي، تسليحات و مهماتسازي رواج داشته است ولي مدت كمي است كه در ساير رشتههای صنعتي نظير صنايع غذايي و صنايع شيميايي و فولادسازي مطرح گرديده است.
افزايش سطح آگاهي و به تبع آن انتظارات مشتريان از توليدكنندگان باعث شده است قابليت رديابي نه به عنوان يك مزيت، بلكه به عنوان يك الزام از سوي مشتريان درخواست شود. علاقه مشتريان به داشتن اطلاعاتي دربارهي مبدأ اوليه، شرايط فرآوري، توليد، مونتاژ و عرضه محصول باعث شده است سيستمهاي رديابي در قالب سيستمهاي اطلاعاتي حوزه بازاريابي و فروش اهميت فراواني بيابند. علاوه بر مشتريان، نهادهاي دولتي يا نظارتي نيز خواهان استقرار سیستمهای رديابي و فراهم آمدن قابليت رديابي توسط توليدكنندگان و پاسخگو بودن آنها در رابطه با توليداتشان هستند. در حال حاضر بحث امنيت و كيفيت محصولات ارائه شده به بازار به عنوان موضوعي بحراني مطرح است. شيوع برخي بیماریها نظير آنفلوانزاي مرغي و جنون گاوي، ارائه محصولات تقلبي در بازار لوازم الكتريكي و داروها و … باعث شده است قوانين سختي در رابطه با الزام استقرار سيستمهاي رديابي در آمريكا و اتحاديه اروپا وضع شود.
موضوعاتي كه تاكنون مطرح شد بيشتر به جنبههاي الزامآور در رابطه با سیستمهای رديابي و قابليت رديابي پرداختند. علاوه بر اين موارد، جنبه انگيزشي استفاده از قابليت رديابي به عنوان راهكار و ابزاري در حل مسائل، چالشها و مشكلات صاحبان کسبوکار بر اهميت موضوع ميافزايد. بسياري از مشكلات زنجيره تأمين (مانند هزينه بالاي لجستيك، اثر شلاقي و غیره) با دسترسي به موقع به اطلاعات مربوط به جريان مواد قابل پيشگيري است. دسترسي به اطلاعات روزآمد به عنوان اساس و پیششرط پیادهسازی بسياري از تكنولوژيهاي نوين در حوزه بهینهسازی مديريت زنجيره تأمين است. در اين رابطه سیستمهای رديابي نقش بسيار مهمي در فراهم كردن اطلاعات مورد نياز دارند و تغذيه اطلاعاتي بسياري از سیستمها را در سطح زنجيره تأمين بر عهده دارند. در حال حاضر فناوري RFID به عنوان يكي از فناوريهاي نوين در استقرار سيستمهاي رديابي مطرح شده و مورد توجه عرضهكنندگان اینگونه سيستمها قرار گرفته است.
سيستمهاي رديابي علاوه بر تأمين اطلاعات مربوط به مشخصات مواد تركيب شده براي توليد محصولات نهايي، اطلاعات مربوط به شرايط محيطي و اصول حاكم بر فرايندهاي توليدي را نيز ثبت میکنند. تحليل اين اطلاعات ميتواند كمك مؤثری در كاهش ضايعات و دوبارهكاريها در خطوط توليد و ارتقا بهرهوري آنها داشته باشد. همچنين مديريت جريان محصولات و مواد مرجوعي در زنجيره تأمين از مباحث مهم و از فرايندهاي كليدي و محوري مديريت زنجيره تأمين محسوب ميشود. نبود سيستمهاي رديابي مواد موجب عدم توانايي در ريشهيابي مشکلات و مواد معيوب میشود.
با عنايت به توضيحات فوق، قابليت رديابي به عنوان يك توانايي مهم و كليدي در ادبيات مديريت کسبوکار مطرح است و استقرار سیستمهای پشتیبانیکننده از اين قابليت به عنوان يك راه حل و راهكار جدي در برخورد با مسائل و مشكلات پيش روي مديران قرار دارد. در اين مقاله ابتدا به مطالعه ادبيات مرتبط با رديابي اقلام در زنجيره پرداخته و روشهای رديابي اقلام را تشريح میکنیم. سپس مدلي براي رهگیری اقلام در زنجيره تأمين در سطح كشور ارائه میدهیم.
1-3 . مرور ادبيات
مطالعات و مرور ادبيات موضوع نشان ميدهد اكثر تحقيقات انجام شده در اين زمينه به بحث ضرورت وجود قابليت رديابي و منافع حاصل از آن پرداختهاند. سيندا و لامران (landau & lumsden 2008: 159-167) با بررسي 10 نمونه در شركتهاي توليدكننده و توزيعكننده به بررسي اثر استفاده از سيستمهاي شناسايي و رهگیری خودكار در مديريت موجوديها پرداختند و اعلام كردند بيشترين حوزه كاربرد اين سيستمها در زمينه رهگیری موجودي در جريان ساخت و تحويل محصول نهايي به مشتريان است. در تحقيق ديگري مانتو و لاگويو (manthou 2005: 157-164) مدلي را براي توسعه و پيادهسازي فناوري باركد جهت مديريت موجوديها و بازاريابي ارائه كردند كه روي جنبههاي سازماني سيستمهاي اطلاعاتي متمركز بود. در تحقيق انجام شده توسط فليش و تلكامپ (fleisch & tellkamp 2009: 373-385) با استفاده از تكنيكهاي شبيهسازي به بررسي اثر شفاف نبودن اطلاعات موجوديهاي مواد در زنجيره تأمين پرداخته شده است و درنهایت استفاده از سيستمهاي شناسايي خودكار به عنوان راهحل اين موضوع پيشنهاد گرديد. يااو و كارسون (yao & Carlson 2003: 213-219) به بررسي اثر ارتباطات زمان حقيقي در مديريت موجوديها پرداخته و ابزارهاي شناسايي و رديابي خودكار را مطالعه و بررسي نموده و آثار مثبت بهكارگيري آنها را گزارش كردهاند. بليس و همكاران (beulens et.al 2008: 481-486) به چالشهای موجود در برقراري قابليت رديابي در شبكه تأمين مواد غذايي و فرآوردههاي كشاورزي و همچنين نيستروم و يو (wu & nystrom 2009: 137-141) به بررسي چالشهای بهکارگیری RFID در زنجيره تأمين پرداختهاند.
در تحقيقات انجام شده توسط ياگي و آراي (yagi & aria 2008: 777-784) كاربرد سيستمهاي ردگيري و شناسايي در صنعت ساختوساز و پيمانكاري مورد بررسي قرار گرفت. رسيكو و كاركانين (risko & karkkainrn 2009: 19-29) هم به بررسي استفاده از سيستمهاي شناسايي و رديابي در مديريت پروژه و مديريت موجوديها در همين صنعت پرداختهاند.
تحقيق وربك و وراد (verbeke 2010: 453-467) نشان میدهد مصرفكنندگان محصولات غذايي به اطلاعات رديابي مبدأ مواد غذايي علاقه چنداني ندارند ولي به موضوعات و اطلاعات كيفي محصولات و گارانتي آنها بسيار علاقهمند هستند. در تحقيقي كه توسط برتولين و همكاران (bertolini 2010: 137-145) صورت گرفته با استفاده از روش FMEA به بررسي نقاط بحراني كه ممكن است در پيادهسازي سيستم رديابي با آنها مواجه شد پرداخته شده است و راهكارهايي براي جلوگيري و رفع آنها ارائه شده است. جانسن ولز و دن دراپ (janson & vandrop 2006: 395-413) يك مدل اطلاعاتي در رابطه با قابليت رديابي در سطح سازمان ارائه كردند كه پايه مناسبي براي تحقيق در سطح زنجيره تأمين فراهم آورده است.
همانگونه كه ملاحظه میشود اكثر تحقيقات صورت گرفته به بررسي منافع و آثار و تبعات سيستم رديابي پرداختهاند و تنها سازمان GS1 و موسسه بینالمللی ISO مدلهايي در اين زمينه ارائه دادهاند كه در قسمت 11 معرفي ميشوند.
مدل ارائه شده در اين تحقيق از مدلهای GS1 و ISO اقتباس گرديده و با شرايط كشور متناسب شده است. سادگي و امكان اجراي اين مدل توسط تمامي عناصر زنجيره تأمين ويژگي مهم آن است كه اين موضوع میتواند منجر به فراگير شدن مدل در گسترهاي بزرگ شود.
با توجه به اينكه جريان مواد و عمليات مهمترین جريان زنجيره تأمين است و اين تحقيق نيز روي قابليت رديابي مواد در سطح زنجيره تأمين تمركز دارد، مدل ارائه شده میتواند به عنوان بستر مناسبي براي مدلسازي ساير مفاهيم و نيازهاي اطلاعاتي در سطح زنجيره تأمين بكار گرفته شود زيرا موجودیتهای زنجيره تأمين براي كليه مدلهای قابل توسعه یکساناند و تنها نوع ارتباطات ميان آنها و مقصود از مدلسازي متفاوت است.
1-4 . ضرورت و هدف تحقيق
در قسمت قبل اهميت قابليت رديابي از ديد ذينفعان مختلف اعم از توليدكنندگان، مشتريان و نهادهاي دولتي مورد اشاره قرار گرفت. تاكنون راهكارهايي براي پشتيباني از اين قابليت در اختيار متقاضيان قرار گرفته است. سيستمهايي كه تاكنون جهت استقرار قابليت رديابي معرفي شدهاند، جامع نيستند و به فراخور نياز هر گروه از كاربران و به صورت موردي تهيه گردیدهاند. برخي از اين ضرورتها و راه حلها به شرح زير است:
1- راه حلهاي كنوني اکثراً مبتني بر يك فناوري خاصي نظير باركد يا RFID هستند و بيشتر به جنبههاي سختافزاري راهحل پرداختهاند تا جنبههاي سازماني و نرمافزاري. اين موضوع باعث شده بسياري از كاركردها و اهداف مورد انتظار از سيستم رديابي محقق نشده و تنها رهگیری و رديابي محصول آن هم به شكل ناقص صورت پذيرد.
2- سيستمهايي كه تاكنون ايجاد شدهاند، تنها بر اساس شرايط و نيازهاي يك مورد خاص و حداكثر يك صنعت خاص تهيه شدهاند. اين موضوع جامعيت راه حل ارائه شده را جهت بهکارگیری در شرايط متفاوت زير سؤال میبرد.
يكي از مشكلات راهحلهاي موجود، توانايي پوششدهي آنها به دامنه تعريف محصول و تأمينكنندگاني است كه در توليد محصول و اجزاء آن نقش دارند، به طوري كه اين سيستمها براي استفاده در زنجیرههای تأمين با تعداد اعضاي بالا پاسخگو نيستند. اين موضوع باعث میشود كه قابليت رديابي به صورت جزیرهای و محلي حاصل شود. سيستم مطلوب سيستمي است كه قابليت پشتيباني از تعاملات همه بازيگران زنجيره تأمين را داشته باشد.
اغلب سيستمهايي كه به صورت موردي پيادهسازي شدهاند به جنبهاي خاص از قابلیتهای كاركردي سيستم رديابي پرداختهاند. به طور مثال جنبه مديريت كيفيت يا جنبه رهگیری محصول نهايي؛ بنابراين نياز است كه رويكردي جامع و انعطافپذیر در مورد رديابي ارائه شود كه ویژگیهای زير را داشته باشد .
- وابسته به فناوري خاصي نباشد و بتواند فناوريهاي مختلف را حتي به طور همزمان به خدمت بگيرد.
- با تحليلي جامع نسبت به كاركردهاي مورد انتظار از قابليت رديابي و سيستم پشتيبان آن تهيه شده باشد.
- انعطاف لازم جهت توسعه قابليت کارکردیاش در آينده را داشته باشد.
- پشتيباني لازم را از مقتضيات زنجيره تأمين و تعاملات چند زنجيره تأمين فراهم آورد.
نبود يك مدل جامع و مرجع جهت بهکارگیری و توسعه سيستم رديابي در سطح زنجيره تأمين مهمترین محرك و انگيزه اين تحقيق است.
2- رهگیری و قابليت رديابي
واژه رهگیری مستقل از کاربرد آن در مورد کالاها و اقلام تجاري به معني قابليت شناسايي موقعيت فعلي و گذشته يک موجوديت در طول يک مسير است اما به طور خاص در مورد اقلام تجاري عبارت است از قابليت شناسايي موقعيت فعلي و گذشته يک قلم کالا (قلم تجاري) در مسير جريان و عمر آن و به دست آوردن تاريخچهاي از آن قلم تجاري.
مراجع مختلف با توجه با ديدگاه و رويكرد خود در استفاده از قابليت رديابي تعاريف ديگري از آن ارائه کردهاند كه در ادامه برخي از آنها ذكر شده اند.
- قانون عمومي مواد غذايي اروپا قابليت رديابي را به عنوان ابزاري جهت تضمين کیفیت و امنيت محصولات و زيرساخت لازم جهت توليد، پردازش و تحويل آنها از مبدأ توليد تا نقطه فروش و مشتري نهايي مطرح ساخته و آن را اینگونه تعريف ميكند: قابليت رديابي به عنوان قابليت دنبال كردن و پيگيري در كليه مراحل توليد و توزيع يك محصول غذايي، خوراكي و همچنين مواد اوليه و حيواناتي است كه در توليد محصولات غذايي نقش دارند.
- بر اساس تعريف ISO، قابليت رديابي، دستيابي به تاريخچه، كاربردها و موقعيت يك موجوديت به وسيله اطلاعات ثبت شده است. نكته مهم در اين تعريف توجه به اطلاعات ثبت شده است كه امري مهم و ضروري در جهت ارضاء كردن مقتضيات و الزامات رديابي است.
- تعريف مو (APICS, 2003) از رديابي: قابليتي است كه بتوان سابقه يك بسته محصول را در كل زنجيره توليد يا قسمتي از آن از مواد اوليه تا حمل به كارخانه، انبار، فرايند توليد، توزيع و فروش پيگيري كرد (قابليت رديابي در زنجيره)، اگر خواهان رهگیری سابقه يك محصول خاص در يكي از مراحل زنجيره باشيم.
از آنجا که معمولاً يک قلم کالا در يک زنجيره تأمين که ممکن است شامل اجزاي مختلفي باشد جريان مييابد بنابراين رهگیری کالا بايد بتواند با همه بخشهاي اين سيستم يا زنجيره سازگار شود.
چون رهگیری با موقعيت و وضعيت يک قلم تجاري در ارتباط است و به عبارتي براي رهگیری نياز به قلم کالايي داريم که جابجا شده و در زنجيره حرکت كند و همچنين اطلاعاتي که بتواند وضعيت قلم را بيان كند، پس شرط لازم پيادهسازي رهگیری، وارد شدن همه بخشهاي زنجيره تأمين در جريانهاي فيزيکي و اطلاعاتي است.
براي بيان وضعيت و موقعيت يک قلم تجاري ضروري است که انواع اطلاعات، چگونگي حضور يا عدم حضور آنها در فرايند رهگیری اقلام بررسي شود. هر قلم تجاري دربردارنده دو نوع اصلي اطلاعات است، ايستاو تراکنشي . اطلاعات ايستا اطلاعاتي هستند که ثابت بوده و ماهيت قلم را نشان ميدهند و با تغيير محل قلم و انتقال از جايي به جاي ديگر تغيير نميکنند. اين اطلاعات براي شناخت كالا يا موجوديت مرتبط كاربرد دارند. در مقابل اطلاعاتي هستند که در تراکنشهاي يک قلم کالا نقش دارند و با شرکت کردن قلم در فرايندها و تراکنشهاي مختلف تغيير کرده و افزوده يا کاسته ميشوند. براي رهگیری يک قلم به هر دو نوع اطلاعات نياز است.
به طور خلاصه اطلاعات رهگیری دربردارنده پاسخ اين سؤالات است که چه چيزي (کالاي رهگیری شونده)، توسط چه کسي (شرکا و عوامل واقع در مسير)، در چه محلي (موقعيتهاي مکاني بالقوه در زنجيره)، در چه زماني (ميتواند بازه زماني باشد) و تحت چه رويدادي قرار گرفته است؟ اين اطلاعات ميتواند مبتني بر چارچوب فوق ارائه شود.
2-1 . اهداف رهگیری
رهگیری اقلام تجاري علاوه بر مفهوم عمومي آن يعني بازيابي اطلاعات تاريخي در طي مسير، ميتواند با اهداف مختلفي صورت گيرد. چون اين سيستم امکان شناسايي قلم را در هر نقطه از زنجيره تأمين فراهم ميآورد پس ميتواند با کمک اطلاعات مناسب ابزاري براي تسهيل ديگر سيستمهاي کسبوکار در زنجيره باشد. به عنوان مثال ميتواند توانمندساز حوزههاي زير باشد:
- مديريت کيفيت
- مديريت ريسک
- مديريت اطلاعات
- مديريت بازرگانی
- جريانهای لجستيکی
- مديريت تقاضا
- آموزش (در بخشهای مختلف)
هنگامي كه يک قلم کالا در زنجيره قابل رديابي باشد، در صورت مشاهده هر گونه انحرافي از کيفيت ميتوان مرجعي که موجب انحراف شده را شناسايي کرد، در اين صورت، هر بخش از زنجيره اعم از توليد، توزيع، عمدهفروشي و خردهفروشي، تأمينکنندگان، سرويسدهندگان به زنجيره و بخشهاي لجستيکي خود را مکلف ميدانند که کالا را در بهترين شرايط ممکن ارائه كنند.
نظارت بر زنجيرهها و ثبت اطلاعات محصولات ارائه شده از يک گام عقبتر و يک گام جلوتر از مرحله فعلي ميتواند با ايجاد شفافيت بيشتر علاوه بر ايجاد ابزار کنترلي بر محصولات، موجب افزايش و حفظ اعتماد مصرفکنندگان شده و امنيت و كيفيت محصول را قابل كنترل كند. در مورد برخي مواد خوراکي و داروها مخصوصاً داروهاي کمياب، رهگیری امکان دسترسي به آنها را فراهم کرده و در شرايط خطر و بحران و ناسالم بودن آنها، امکان فراخواني اقلام را ايجاد ميکند. از طرفي بهکارگیری سيستمهاي رهگیری نقش مثبتي در حمايت از مصرفکننده داشته و در نتيجه موجب ارتقاي کيفيت نيز خواهد شد چراکه موجب تضمين ايمني محصولات توسط توليدکنندگان و عوامل عرضه آن ميشود.
يكي از اهداف سيستمهاي رهگیری، موضوع قاچاق است. در بسياري کشورها ازجمله ايران به دلايل متعدد، انگيزههاي مختلفي براي ورود کالاهاي قاچاق وجود دارد و افراد سودجو نهتنها کالاهاي خود را از اين طريق بدون پرداخت تعرفههاي گمرکي به کشور وارد ميكنند و به شکلي مانع رشد توليدات داخلي ميشوند، بلکه با ارائه محصولات غيراستاندارد و بيکيفيت سلامت جامعه را نيز به خطر مياندازند. بنابراين بايد راهکارهايي براي مبارزه با اين معضل به كار بسته شود. يکي از اين راهکارها ايجاد شرايط و امکان رهگیری کالاهايي است که از مبادي قانوني به کشور وارد ميشود که بدين طريق امکان تمايز کالاهاي موجود در بازار فراهم ميشود.
برخي توليدکنندگان نياز دارند در مورد برخي محصولاتي که ارائه ميدهند مشتريان خود را پشتيباني كنند. به عنوان مثال در جهت مشتريگرايي و رقابت با ديگر توليدکنندگان، تغييرات محصولات خود را در اختيار مشتري قرار دهند يا اينکه در صورت بروز مشکلاتي در محصول، آن را فراخواني و جمعآوري کنند. تنها ابزاري که ميتواند در اين راه مؤثر باشد، امکان ثبت اطلاعات موقعيتي کالا در هر لحظه است که با رهگیری محصول امكانپذير است.
با توجه به دلايل ذکرشده و بسياري دلايل مشابه ديگر ميتوان به اهميت رهگیری کالا در زنجيرههاي تأمين پي برد. هر يک از نمونههاي بالا در عين حال که نياز به رهگیری اقلام را اثبات ميکند، ميتوانند از اهداف رهگیری نيز باشند. هرچند ممکن است هريک از اهداف مذکور شيوه، راهحل و ابزار خاصي را طلب کند و نتوان يک راهحل واحد براي نيل به همه اين اهداف ارائه کرد اما ميتوان اهداف اصلي رهگیری در زنجيره تأمين را به شرح زير فهرست نمود.
- شناسايي کالا در هر نقطه و موقعيتي که قرار دارد
- برنامهريزيهاي آتي براي اقلام در موقعيتهاي مختلف
- مديريت بهتر جريان مواد و اطلاعات در زنجيرههاي تأمين
- پيشگيري از انحرافات اقتصادي و کنترل اقلام موجود در زنجيره
- مديريت بهتر مشتريان و مديريت ارتباط با مشتري توسط توليدکنندگان
- مديريت لجستيک زنجيره تأمين
- کاهش ريسک در عرضه محصولات خاص
- ايجاد فضاي رقابتي بهتر
- مبارزه با قاچاق
2-2 . روشهای رديابی
روشهای رديابي كه از نقطهنظر سيستمهاي اطلاعاتي مناسب هستند از قرار زيرند (GS1, 2010):
رهگیری: تعقيب يك شيء در طول زنجيره تأمين و ثبت هرگونه دادهي مرتبط با هر رابطه تاريخي يا نظارتي است.
رديابي پيشرو (where-used relation): روابط «كجا (ها) رفت» ميان اشياء را دنبال ميكند. در اين نوع روابط ميگويند انباشته مشخصي از يك قلم كالا در كدام انباشتههاي مشخص از محصولات نهايي مصرف شده است.
رديابي پسرو یا رهگیری (where-from relation): به بررسي روابط «از كجا» ميان اشياء ميپردازد. اين روابط بيانكننده اين است كه يك انباشته خاص از يك محصول خاص از كدام انباشتهها و عناصر تشکیلدهندهاش به وجود آمده است. به عبارت ديگر رديابي پسرو عبارت است از توانايي شناسايي اصل، ويژگيها و يا مکان يک قلم قابل رهگیری خاص که در زنجيره تأمين قرار دارد.
رديابي داخلي: براي پيادهسازي فرايند رهگیری داخلي بايد حداقل يکي از چهار رويداد زير اتفاق بيفتد:
- جابجايی و حرکت
- تبديل
- انبار و ذخيرهسازی
- تخريب و انهدام
در صورت رخداد چنين مواردي، رهگیری منطقي به نظر ميرسد. چراکه هر بخشي با حفظ و نگهداري دادههاي ورودي، با تغييراتي دادههاي جديدي توليد ميکند و به منظور ايجاد امکان رهگیری، اين دادهها بايد به گونهاي ثبت شوند تا قابل بازيابي باشند.
رديابي خارجي: لازمه اين كار، جابجايي قلم کالاي مورد رهگیری از بخشي به بخش ديگر از زنجيره است.
به منظور شکلگيري يک فرايند رهگیری مناسب و توسعه آن، هر يک از اجزا بايد رديابي داخلي (در درون موسسه) و خارجي (با مؤسسات ديگر) داشته باشد.
2-3 . شرکا و بخشهای مؤثر در فرايند رهگیری (بازيگران) و نقش آنها
زنجيرههاي تأمين به معناي متداول آن دربردارنده دو نوع جريان هستند: جريان اطلاعاتي و جريان فيزيکي. يک قلم کالاي قابل رهگیری که در جريان فيزيکي زنجيره قرار ميگيرد به همراه خود در طول مسير و طي فرايندهاي مختلف اطلاعاتي را جابجا ميکند (شکل 1). هدف از رهگیری، دسترسي به بخشي از اطلاعات کالا از قبيل موقعيت مکاني و زماني کالا در زنجيره است (GS1, 2010).
شکل 1- جریان محصول و اطلاعات در زنجیره تأمین
عوامل متعددي در زنجيره تأمين يک کالا يا در دوره عمر محصول و در شکلگيري و اجراي فرايند رهگیری نقش دارند كه به طريقي بخشي از اطلاعات رهگیری کالا را شامل ميشوند. اين عوامل عبارتاند از (GS1, 2010):
- پردازشگرها، توليدکنندگان و سازندههاي اوليه کالا
- خردهفروشان
- انبارها و مراکز توزيع کالا
- حملکنندگان و ارائهدهندگان خدمات لجستيکي
هر يک از اين شرکا يا بازيگران فرايند رهگیری، نقشي مجزا در جريان اطلاعات و جريانهاي فيزيکي وابسته دارند. بر اساس جريان فرايند اطلاعات نقشهاي زير براي بازيگران فرايند رهگیری متصور است:
- مالک علامت تجاری
- توليدکننده دادههاي رهگیری
- منبع و ارائهدهنده دادههاي رهگیری
- دريافتکننده اطلاعات
- متقاضي اطلاعات رهگیری
بر اساس جريانهاي فيزيکي نيز میتوان نقشهاي زير را براي آنها در نظر گرفت:
- توليدکننده قلم کالاي رهگیری شونده
- ارسالکننده قلم کالا
- دريافتکننده قلم کالا
- حملکننده كالا (دريافت از نقطهاي، حمل به محل تحويل و تحويل به محل جديد)
3- كاركردها و منافع حاصل از بهکارگیری سيستمهای رديابی
ثبت جريان يك محصول طي فرايند توليد و توزيع و ذخيره آن در بانكهاي اطلاعاتي كاركردهاي مختلفي در بهبود کسبوکار دارد. كاركردهاي اوليه سيستم رديابي عبارتاند از دسترسي به موقعيت فعلي محصول، فرد مسئول در رابطه با آن، مقصد يك محصول خاص و فهرستي از انباشتهها و تأمينكنندگان مواد اوليه كه جهت توليد محصول مشخصي به كار گرفته شدهاند.
قابليتهاي كاركردي جانبي شامل امكان فراخوان محصولات، ارائه شناسنامه محصولات، ارائه گزارشهايي در رابطه با تاريخچه توليد، شرايط محيطي، ویژگیهای فرايندهاي توليد و توزيع و كيفيت شكل گرفته محصول طي فرايندهاي ذكر شده است. با يكپارچه كردن اين كاركردها سه كاركرد اصلي (شناسايي و ثبت و پردازش اطلاعات) براي سيستمهاي رديابي در نظر گرفته شده است.
1- شناسايي: براي شناسايي، كدي كه ميتواند به صورت متن (عدد)، تصويري (باركد) و يا الكترونيكي باشد به محصول تعلق ميگيرد. اين كد ميتواند در يك برچسب كاغذي، فلزي يا تگ RFID يا هر نوع برچسب ديگري قرار گیرد و به صورت فيزيكي به محصول الصاق شود.
2- ثبت: با خواندن يا اسكن كردن كد روي برچسب ميتوان به اطلاعات محصول دسترسي يافت و بدين ترتيب زمينه دسترسي به دادههاي لازم دربارهي محصول (انباشته) در بانك اطلاعاتي فراهم ميشود. حداقل اطلاعاتي كه در زمان ثبت وارد بانك اطلاعاتي ميشود، شامل شماره شناسايي محصول، زمان ثبت، منبع ثبتکننده و فاز و مرحلهاي از زنجيره يا فرايند است كه ثبت صورت ميگيرد.
3- پردازش اطلاعات: ماهيت پردازش اطلاعاتي بستگي به هدف كاربردي سيستم رديابي دارد. ذخيرهسازي اطلاعات ثبت شده به عنوان اولين هدف پردازش، به صورت استاندارد ميان كليه سيستمها مشترك است و ساير ماژولها بستگي به هدف سيستم دارد.
استفاده از سيستمهاي رديابي محدود به بحث ايمني محصولات و مسؤولیتهای مدني ناشي از آن نيست. در حوزه لجستيك، كاهش خطرپذيري يك زنجيره تأمين در مقابل تأثيرات محيطي مانند مشكلات ترافيكي، تأخيرات توليد و غیره ميتواند از اهداف تصميم به ايجاد قابليت رديابي باشد. اين موضوع به صورت مشابه در زنجيرههاي تأمين بهنگام (JIT) نظير خودروسازي و صنايع هوا-فضا صدق ميكند. مهمترین منافع سيستمهاي رديابي را ميتوان در مديريت بحران، اقدامات پيشگيرانه و اصلاحي و بهينهسازي فرايندها دانست .
يكي از مهمترین قابليتهاي كاربردي سيستمهاي رديابي در زمينه مديريت بحران و كنترل خطرات مرتبط با ايمني محصولات است. اين قابليت كه بتوان يك نقص يا عيب را در محصول شناسايي و خطرات ناشي از آن را ارزيابي و از سوي ديگر آن عيب را در حد يك انباشته محصول نيز رهگیری كرد و ارتباط آن را همزمان با تأمينكنندگان، مشتريان، فرايندهاي مرتبط در توليد و توزيع و انباشتههاي مواد اوليه مشخص نمود، كمك شاياني به مديريت اتفاقات نابهنگام و كنترل شرايط بحراني ميكند. بدين ترتيب ميتوان در مورد آن دسته از محصولاتي كه فروخته شدهاند و در حوزه كنترل اعضاي زنجيره تأمين نيستند اقدام به فراخوان كرد و محصولاتي كه هنوز در محدوده زنجيره تأمين هستند را به نحو مقتضي جمعآوري نمود و اصلاح لازم را انجام داد. اين قابليت، سيستمهاي رديابي را به سيستمهايي با عملكرد پيشگيرانه تبديل كرده است.
سيستمهاي رديابي، علاوه بر منافعي كه براي مشتريان و ذينفعان خارجي دارند ميتوانند اهدافي را نيز در داخل زنجيره تأمين برآورده سازند. به عنوان مثال بر اساس اطلاعاتي كه از تاريخچه محصول وجود دارد (از فرايند پردازش و توليد مواد اوليه تا مصرف توسط خريداران و نظرات و انتقادات آنها در رابطه با آن) بهتر ميتوان شرايط و امور مرتبط با فرايندهاي لجستيكي و توليد را شكل داد و ضمن صرفهجويي و كاهش در هزينههاي توليد و توزيع، كيفيت بهتري را نيز از آنها به دست آورد. بدين ترتيب شرکتها با استفاده از سيستمهاي رديابي مواد ارزش افزودهي بيشتري را براي کسبوکار خود فراهم ميآورند.
مهمتر از همه، امروزه بحث قاچاق كالا