هماهنگی زنجیره ارزش غذایی در عمل (قسمت اول)مطالعات موردی از اروپا و استرالیا در مورد ایجاد نوآوریهایی در زنجیرهای کالا
فصلنامه شماره 47(زمستان 1401)- فرامرز حضرتی
چکیده
کسب و کارهای زنجیره ارزش غذایی از اتحاد شرکای به صورتهای عمودی یا افقی تشکیل میشوند تا از طریق این اتحاد هم بر شکست زنجیره غلبه کنند و هم باعث بهبود زنجیره شوند و یا از فرصتهای موجود به دلیل نوآوریها در محصولات یا فرآیندها استفاده کنند. اگر این کسبوکارها به طور مستقل عمل کنند، نتایج مطلوب حاصل از اقدام جمعی امکانپذیر نخواهد بود. چنین اتحادها و همکاریهایی ممکن است شکلهای مختلفی داشته باشند، بسته به میزان تعهد، نوع حاکمیت و پیوندهای زیرساختی، اغلب بهمنظور تحلیل اقتصادی میتوان آنها را بهعنوان «باشگاهها» در نظر گرفت. چندین نوع مختلف از باشگاهها را میتوان شناسایی کرد، بنابراین مسیر انتخاب شده توسط باشگاهها ممکن است باتوجهبه قابلیتهای موجود و دامنه همکاری، بهویژه دررابطهبا پتانسیل میزان ایجاد ارزش، متفاوت باشد. با جمع مواردی مانند: شناسایی، تأمین مالی و اقدام برای جذب اثرات مثبت خارجی مرتبط با نوآوری، کسبوکارها در بسیاری از بخشهای زنجیره ارزش غذایی میتوانند فرصتهایی را برای افزایش راندمان زنجیره و همچنین سود خصوصی ایجاد کنند. در این مقاله پنج مطالعه موردی کوچک که دو مورد در اروپا و سه مورد در استرالیا برای نشاندادن وسعت اقدامات که به شکل جمعی توسط مشاغل در زنجیره ارزش غذایی ارائه شده است که این پنج مورد عبارتند از سیستم Euro Pool، گواهی استانداردهای جهانی در اروپا و در سطح جهانی، همچنین استانداردهای گوشت استرالیا، اتحادیه تولیدکنندگان گوشت گاو ارگانیک استرالیا (OBE Organic®) و تأمین غذا برای خانوارها در طول قرنطینه Covid-19 در استرالیا. هرکدام از این مطالعه موردیها آگاهیهایی را در مورد منطق نحوه عملکرد کسبوکارها در زنجیرههای ارزش غذایی مختلف در کشورهای مختلف بهعنوان باشگاهی برای استفاده از منابع مشترک خود برای درونی کردن نوآوریهای مثبت و اثرات خارجی هماهنگ نشان میدهد.
- مقدمه
انگیزه ما در انجام این تحلیل اکتشافی از دیدگاه یک اقتصاددان، ناشی از تلاش برای درک نقشهای جداگانه و مرتبط با دو مفهوم – مکانیسمهای هماهنگی زنجیره ارزش و سرمایهگذاریهای تحقیق و توسعه (RD&E) در غلبه بر شکست یا بهبود شرایط زنجیره و در نتیجه ایجاد زنجیره ارزش غذایی با کارایی بالا است. از این ایده نتیجه میشود که زنجیرههای ارزش غذایی اغلب میتوانند بهعنوان «کلوپهای نهفته» در نظر گرفته شوند (فلمینگ و همکاران، 2018)، یعنی سیستمهایی که پتانسیل بهبود را از طریق اقدام جمعی دارند. [1]پس از طرح کلی مکانیسمهای هماهنگی زنجیره ارزش و سرمایهگذاریهای تحقیق و توسعه، ابزارهای تحلیلی مربوط به نظریه باشگاه را معرفی میکنیم که با ابزارهای تحلیلی که معمولاً توسط اقتصاددانان استفاده میشود مرتبط هستند.
2. مکانیسمهای هماهنگی در زنجیره ارزش غذایی
کتابهای درسی استاندارد در مورد زنجیرههای تأمین (مانند چوپرا و مایندل، 2013) اغلب بهخودیخود توجه زیادی به مکانیسمهای هماهنگی زنجیره ندارند. اجزای سازوکار هماهنگی، بهاصطلاح محرکها، مانند تدارکات و مدیریت درآمد، چارچوبهای اقتصادی تحلیلی دارند که میتوانند بهینه شوند، راهنمایی صریح کمّی در مورد چگونگی طراحی و پیادهسازی یک مجموعه کلی با استفاده از مکانیسم هماهنگی زنجیرهای که منجر به یک زنجیره ارزش غذایی با عملکرد بالا میشود، وجود دارد. بر این اساس، تمرکز صریحتر بر هماهنگی زنجیرهای بهعنوان یک هدف سطح بالا برای زنجیرههای ارزش غذایی با عملکرد خوب موردنظر است. در واقع، به نظر میرسد نیاز به روش مستقیمتری برای تصمیمگیری در مورد زمان و چگونگی سرمایهگذاری در هماهنگی زنجیرهای بهتر وجود دارد.
3. تحقیق، توسعه و گسترش در زنجیرههای ارزش غذایی
نوآوریها[2] در زنجیرههای ارزش غذایی، گسترده هستند و بهطورکلی برای کسبوکارهای فردی هزینه میکند که به طور مستقل برای نوآوری به طرق مختلف اقدام کنند. بااینحال، بخشی از نوآوری، به طور خاصتر، تحقیق و توسعه در زنجیرههای ارزش کشاورزی و غذایی، مدتهاست که دارای ویژگیهای خوب عمومی قوی است (مانند پانل و رابرتز، 2015) که مداخله و بودجه دولت را توجیه میکند. بخش اعظم این مشارکت دولت در سطح مزرعه صورتگرفته است، جایی که این ویژگیهای خیر عمومی قویتری است.
علاوه بر این، قسمتهایی از نوآوری وجود دارد که در صورت اقدام جمعی توسط مشاغل در زنجیره، منجر به ایجاد ارزشافزوده مازاد بر کل زنجیره میشود. بدون همکاری زنجیرهای، فرصتها از دست میروند. برایناساس، نوآوریها در آن حوزهها ممکن است در حوزه یک کالای خصوصی و عمومی صرف نباشد، بلکه میتواند بهعنوان کالای باشگاهی در نظر گرفته شود. منافع حاصل از اقدام جمعی توسط برخی از اعضای زنجیره معمولاً به سایرین در زنجیره گسترش مییابد و مازاد زنجیره را بیشتر میکند.
فلمینگ و همکاران (2018) چهار نوع باشگاه را برای انجام اقدامات جمعی در زنجیره ارزش غذایی شناسایی کرد: (1) باشگاههای افقی شامل مشاغلی که در یک یا چند مقطع در زنجیره ارزش اقدام جمعی انجام میدهند. (2) باشگاههای عمودی که متشکل از مشاغلی هستند که یک اتحاد استراتژیک برای اقدام جمعی در امتداد یک زنجیره ارزش واحد در شبکهای از زنجیرهها تشکیل میدهند. (3) باشگاههایی که در یک محصول واحد یا چندین محصول در زنجیره ارزش تخصص دارند و (4) کلوپهایی که بر یک ورودی/فعالیت واحد یا چند ورودی/فعالیت تمرکز دارند؛ بنابراین، در عمل فقط برخی از اعضای زنجیره میتوانند در باشگاه شرکت کنند. حتی در این صورت، سایر اعضای زنجیره احتمالاً از فعالیت باشگاه که منجر به نشتی در سراسر زنجیره میشود، سود میبرند. نویسندگان به این نتیجه رسیدند که نوع و دامنه اقدام جمعی انتخاب شده توسط باشگاهها ممکن است با توجه به اهداف بازیگران زنجیرهای، بهویژه دررابطهبا مزایای بالقوه مرتبط با نوآوریهای مربوطه، متفاوت باشد. نمونههایی از چهار نوع باشگاه در بخش زیر در مورد مطالعات موردی کوچک ارائه شده است.
کسبوکارها در بسیاری از بخشهای زنجیره ارزش غذایی، با شناسایی جمعی، تأمین مالی و اقدام برای بهدستآوردن دستاوردهای مرتبط با باشگاه – بهاصطلاح عوامل خارجی مثبت باشگاه – مرتبط با نوآوری، انگیزههایی برای همکاری دارند.
تا زمانی که فرصتهای گسترده نه تنها به افزایش مازاد زنجیرهای منجر شود، بلکه منجر به افزایش سود در سطح یک شرکت واحد نیز شود، این امر برقرار است.
4. دیدگاه در پاسخ به شکست زنجیرهای
دیدگاه ما این است که عدم اقدام جمعی در زنجیره ارزش غذایی میتواند منجر به شکست زنجیره شود؛ بنابراین، هدف ما بررسی این است که چگونه کسبوکارها در زنجیرههای غذایی با عملکرد جمعی بهعنوان باشگاه بر شکستهای زنجیرهای غلبه کردهاند (فلمینگ و همکاران، 2018؛ گریفیث و همکاران، 2017؛ مالکوم و همکاران، 2017). در این رابطه، مفاهیم باشگاهها، کالاهای باشگاهی و کالاهای زنجیرهای به نظر میرسد که چارچوب مفیدی برای اقتصاددانان فراهم میکند تا تحلیل کنند چگونه کسبوکارهای زنجیره ارزش با هم برای اجرای نوآوریها و مقابله با شکست زنجیرهای، در طیف وسیعی از زمینهها و انواع تصمیمها، کار میکنند.
5. خرابی زنجیره و کالاهای زنجیرهای
به دنبال بحث در مالکوم و همکاران. (2017)، مفهوم شکست زنجیرهای مشابه مفهوم شکست بازار است که به طور گسترده در ادبیات اقتصاد خرد استفاده میشود. بانوک و همکاران (1984) شکست بازار را بهعنوان “وضعیتی که در آن کارایی اقتصادی از طریق نقص در مکانیسم بازار به دست نیامده است” ، تعریف کرد که در آن کارایی اقتصادی “وضعیتی از اقتصاد است که در آن هیچکس نمیتواند وضعیت بهتری داشته باشد”. بدون اینکه کسی بدتر شود،که معمولاً بهعنوان بهینه پارتو شناخته میشود.
شکست زنجیرهای بهعنوان وضعیتی تعریف میشود که در آن یک زنجیره ارزش نمیتواند مازاد زنجیره را به حداکثر برساند، زیرا سطح توان و ارزش کمتری را ارائه میدهد (گریفیث و همکاران، 2017). یک زنجیره ارزش اقتصادی کارآمد، زنجیرهای است که در آن هیچ یک از شرکتکنندگان زنجیره نمیتوانند وضعیت بالقوه بدتری برای شرکتکننده دیگری ایجاد نمایند. مگر با اطمینان از اینکه مازاد اقتصاد زنجیرهای حداکثر باشد، میتوان تعیین کرد. درجهای که مازاد اقتصاد زنجیره کمتر از حداکثر مقدار بالقوه آن است، شکست زنجیره و میزان شکست را نشان میدهد. در اصل این را میتوان با استفاده از مفاهیم استاندارد اقتصاد خرد “منحنی امکانات تولید و منحنیهای همسو درآمد مورد انتظار” تعیین کرد. (Mounter et al., 2016).
شکست زنجیرهای در صورتی رخ میدهد که سرمایهگذاریهایی که منجر به بهبود محصولات، خدمات و فرآیندها میشود برای بازیگران زنجیره واحد امکانپذیر نباشد یا سودآور نباشد و در نتیجه نادیده گرفته شود. در نهایت، محصولات، خدمات و فرآیندها ایجاد نمیشوند و بنابراین اثرات خارجی زنجیرهای مثبت ایجاد نمیشوند. این عوامل خارجی زنجیره زمانی به وجود میآیند که سرمایهگذاری مشترک در فرآیندهایی مانند سیستمهای اطلاعاتی، و سیستمهای درجهبندی و گواهینامه وجود داشته باشد که به مشتریان اجازه میدهد تا با اطمینان از یک همکاری نزدیک در بالا و پایین زنجیره، تمایل به پرداخت را به طور مؤثرتری شناسایی و برآورده کنند.
6. کالاهای باشگاهی و کالاهای زنجیرهای
یک کالای زنجیرهای را میتوان مشابه کالای باشگاهی در نظر گرفت (بوکانان، 1965؛ مک نات، 1999؛ سندلر و هارتلی، 2001؛ سندلر، 2013) که در آن باشگاه مربوطه همه یا برخی از اعضای یک زنجیره ارزش را پوشش میدهد و بهصورت داوطلبانه بر معضل اقدام جمعی غلبه میکند.
کالای باشگاهی زیرشاخهای از کالای عمومی است و فضای بین کالای عمومی و کالای خصوصی را پر میکند. مک نات (1999) کالاهای باشگاهی را بهعنوان کالاهای عمومی غیر قابلاستثنا میبیند، از نظر مک ویتی و همکاران (2009) کالاهای باشگاهی دارای ویژگیهای خصوصی هستند، اما میتوانند در استفاده به دلیل ازدحام در صورت دسترسی نامحدود، رقیب شوند. برایناساس، ویژگیهای اصلی کالاهای زنجیرهای استثنایی بودن و غیررقابتی بودن است.
سندلر و تشیرهارت (1980، 1997) و سندلر (2013) تاریخچه طولانی و منطق نظریه باشگاه را بررسی کردهاند. فلمینگ و همکاران (2018، p.167) استدلال میکنند که با درنظرگرفتن آنها بهعنوان “کلوپهای نهفته”، میتوان بینشهای مفیدی در مورد عملیات زنجیرههای ارزش به دست آورد. تئوری باشگاه را میتوان برای بررسی چگونگی افزایش مازاد زنجیره ارزش غذایی با استفاده از اقدام جمعی در چارچوب باشگاه خوب استفاده کرد.
کالاهای زنجیرهای آن دسته از کالاها و خدماتی هستند که هماهنگی بین شرکا در یک زنجیره ارزش را ممکن میسازند. آنها شبیه چیزی هستند که قبلاً بهعنوان کارکردهای تسهیلکننده بازارهای کشاورزی شناخته میشد (Kohls and Uhl، 1980، فصل 2). چهار گروه کلیدی کارکردهای تسهیلکننده معمولاً بهعنوان استانداردسازی، تأمین مالی، ریسکپذیری و هوش بازار طبقهبندی میشوند (Kohls and Uhl, 1980, Chapter 2). اگر این نوع خدمات و فرآیندها در زنجیره ارزش وجود نداشته باشد، شرکای زنجیره نمیتوانند برای افزایش سود کل زنجیره تصمیم بگیرند. اگر شرکای زنجیرهای فرصتی برای ارائه چنین کالاها و خدماتی به طور جمعی ببینند، تشکیل باشگاهی که کل زنجیره یا زیرمجموعهای از زنجیره را شامل میشود ممکن است راهی کارآمد برای انجام آن باشد.
7. نتیجهگیری
زنجیره تأمین بر تمام فعالیتهاى مرتبط با جریان و تبدیل کالاها از مرحله ماده خام (استخراج) تا تحویل به مصرفکننده نهایى و نیز جریانهاى اطلاعاتى مرتبط با آنها مشتمل مىشود. بهطورکلی، زنجیره تأمین زنجیرهای است که همه فعالیتهاى مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالاى نهایى به مصرفکننده را شامل مىشود. دربارهی جریان کالا دو جریان دیگر که یکى جریان اطلاعات و دیگرى جریان منابع مالى و اعتبارات است نیز حضور دارد. زنجیره تأمین مشتمل بر تمام فعالیتهای مرتبط با جریان و تبدیل کالاها از مرحله ماده خام (استخراج) تا تحویل به مصرفکننده نهایی و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها است.
8. منابع
- www.GS1.org
- https://mozone.gs1.org
ادامه دارد …
[1] ما از اصطلاح “باشگاه” به عنوان یک اصطلاح فراگیر استفاده می کنیم تا تمام اشکال اقدام جمعی انجام شده برخلاف نوع خاصی از اقدام جمعی توسط شرکتها را در بر بگیرد. این ما را قادر میسازد تا تصمیمات شرکتها را برای مشارکت در چنین اقدامی از طریق یک دریچه اقتصادی، با استفاده از مفاهیم خارجی و عمومی خوب یا بد تجزیه و تحلیل کنیم.
[2]. ما یکی از متداولترین تعاریف نوآوری را دنبال میکنیم که به اندازه کافی ماهیت گسترده آن را بیان میکند: «نوآوری عبارت است از اجرای یک محصول (کالا یا خدمات)، یا فرآیند، یک روش بازاریابی جدید یا یک روش سازمانی جدید یا بهبود یافته در شیوههای تجاری، سازماندهی محل کار یا روابط خارجی.” (OECD، 2005، بند 146).