كاربردهای تكنولوژی RFIDدر صنايع نظامي
لجستيك الكترونيكی
برنامه ريزی منابع سازماني (ERP)
كاربردهای تكنولوژی RFIDدر صنايع نظامي |
ماهنامه شماره9(اردیبهشت ماه 1395)
1- مقدمه
در سالهای اخیر استفاده از شناسههای مختلف به منظور قرائت رایانهای اطلاعات افزایش یافته و فناوریهای مرتبط با آنها توسعه یافتهاند. یکی از این فناوریها، فناوری RFID است. این فناوری یک فناوری شناسایی بدون تماس است که با کمک امواج رادیویی انجام میپذیرد. با توسعه این فناوری قیمت تمام شده آن کاهش یافته و کاربردهای مختلفی برای آن ظهور کرده است. یکی از کاربردهایی که در چند سال اخیر توسعه یافته، کاربردهای نظامی این فناوری است.
2- فناوری RFID
فناوری RFID یا سامانه بازشناسی با امواج رادیویی، سامانه شناسایی بیسیمی است که قادر به تبادل دادهها بهوسیله برقراری اطلاعات بین یک Tag که به یک کالا، شئ، کارت و غيره متصل شده است و یک بازخوان (Reader) است. سامانههای RFID از سیگنالهای الکترونیکی و الکترومغناطیسی برای خواندن و نوشتن دادهها بدون تماس بهرهگیری میکنند. به طور کلی RFID از میدان الکترومغناطیسی به منظور شناسایی و ردیابی تگها استفاده میکند.
یک سامانه RFID شامل تجهیزات زیر است:
- شناسه یا Tag
- بازخوان برچسب یا Reader
- آنتن
نرمافزار مدیریت اطلاعاتشناسه ها از لحاظ مشخصات فیزیکی به صورت زیر دستهبندی میشوند:
- شناسهTagهایی که دارای کفه پلاستیکی از جنس PVC میباشند و معمولاً در وسط آنها یک سوراخ دیده میشود که بسیار بادوام بوده و میتوان از آنها بارها و بارها استفاده کرد.
- شناسهTagهایی که شبیه کارتهای اعتباری هستند و معمولاً به آنها کارتهای هوشمند بدون تماس (Contact less Smart Cards) گفته میشود.
- شناسهTagهایی که به صورت لایههای کاغذی بر روی شناسه ساخته میشوند که به آنها شناسههای هوشمند (Smart Labels) گفته میشود.
- شناسهTagهایی که در محیطهای قابل فرسایش (مثلاً آب یا مایع) به خوبی کار میکنند. اینگونه Tagها در کپسولهای شیشهای قرار دارند.
- شناسهTagهای کوچک که در داخل اشیاء عمومی مثل لباس، ساعت، دستبند و غيره کار گذاشته میشود. اغلب ممکن است به شکل یک کلیه یا دستهکلید به نظر برسند.
علاوه بر دستهبندی فوق شناسهها را از لحاظ منبع تأمین انرژی به صورت زیر طبقهبندی میکنند.
- شناسه های غیر فعال (Passive Tags): که انرژی و برق مورد نیاز خود را از Readerها به وسیله یکسری از روشهای تراگسیل به دست میآورند.
- شناسه های فعال (Active Tags): که انرژی مورد نیازشان توسط یک باتری داخلی و جهت برقراری ارتباط دارای یک پردازنده، یک حافظه و حسگر میباشند.
- شناسه های نیمه غیر فعال (Semi-Passive Tags): که علاوه بر استفاده از باتری داخلیشان، میتوانند از انرژی منتقل شده توسط بازخوان برچسب نیز بهرهمند شوند.
- شناسه های دو طرفه (Two way Tags): که علاوه بر استفاده از باتری داخلیشان میتوانند بدون کمک گرفتن از Readerها دیگر اقسام همشکل خود را نیز شناسایی کرده و با آنها به گفتگو بپردازند.
بازخوان برچسب Readerها وسایل الکترونیکی هستند که حضورTagها را در محیط تشخیص داده و اطلاعات ذخیره شده در آنها را بازیابی میکنند.بازخوانهای برچسب را میتوان به سه دسته کلی زیر تقسیم نمود:
- مدل ثابت Fixed Type
- مدل دستی Handheld Type
- مدل کارت PC Card Type
3- انواع شناسه های RFID
همانطور که در بخش قبل گفته شد شناسههای RFID را میتوان بر حسب منبع انرژی به دو دسته فعال (Active) و غیر فعال (Passive) تقسیم نمود.
شناسههای غیرفعال از دو بخش آنتن و میکروچیپ یا IC تشکیل میشوند. این تگها فاقد منبع انرژی بوده و انرژی مورد نیاز را از Reader تأمین میکنند. به این صورت که هر بار که Reader به تگ نزدیک میشود، شناسه امواج دریافتی را به عنوان منبع انرژی استفاده کرده و موجی با فرکانس دیگر منتشر میکند.
شناسه های غیرفعال را به دو دسته شناسههای سخت و شناسههای لایهای تقسیم میکنند.
شناسه های غیرفعال سخت، تگهایی بادوام هستند که از پلاستیک، فلز، سرامیک یا لاستیک ساخته شدهاند. برخی مدلهای این تگ قابلیت استفاده در دمای بالا را دارند. همچنین مدلهایی از این تگ وجود دارد که برای استفاده در شرایط نامساعدی همچون یخ، برف، کویر طراحی شدهاند و همچنین مقاومت در برابر فشار آنها بالا است به طوری که در صورت عبور خودرو یا تراکتور از روی آنها خللی بر کارایی آنها وارد نمیشود. همچنین برای محصولاتی که امکان درج تگ روی محصول وجود ندارد، تگهای مخصوصی ساخته شده که در درزها و شکافهای محصول قرار گرفته و روی آن اپوکسی میشود.
شناسه های غیرفعال لایهای، تگهای ارزان قیمتی با حدود قیمت 12 سنت هستند. این تگها را میتوان به سه دسته تقسیم نمود. تگهای خشک که شامل یک میکروچیپ و یک آنتن هستند که به هم لمینت شدهاند. معمولاً تگهای خشک بدون برچسب هستند. تگهای خیس یک میکروچیپ و یک آنتن با روکش پلیمری است که پشت آن برچسب دارد. درنهایت تگهای کاغذی هستند که این تگها همانند تگهای خشک هستند با این تفاوت که روی آنها روکشی از کاغذ یا پلیمر است و میتوان روی آنها کدی یا بارکد نیز چاپ نمود.
تگهای غیرفعال را بر اساس فرکانس میتوان به سه دسته تقسیم نمود:
- فرکانس پایین (LF): فرکانس 134-125 کیلوهرتز. طول موج بلند و امکان خواندن اطلاعات تگ از فاصله 1 تا 10 سانتیمتری.
- فرکانس بالا (HF) و تماس نزدیک (NFC): فرکانس 13.56 مگاهرتز. طول موج متوسط و امکان خواندن اطلاعات تگ از فاصله 1 سانتیمتر تا 1 متر.
- فرکانس خیلی بالا (UHF): فرکانس 960-864 مگاهرتز. طول موج کوتاه. امکان خواندن اطلاعات تگ از فاصله 6-5 متری. تگهای بزرگ را در شرایط مطلوب میتوان از فاصله بیش از 30 متر خواند. از این فرکانس جهت استفاده در کنار فلزات و آب نیز میتوان استفاده نمود.
از مزایای استفاده از شناسه های غیر فعال میتوان به سایز کوچک، ارزان، نازک و منعطف بودن اشاره نمود. همچنین با توجه به اینکه این تگها باتری ندارند، لذا عمر مفید بالاتری برای این تگها در نظر گرفته میشود.
شناسه های فعال با دو فرکانس 433 و 915 مگاهرتز کار میکنند اما با توجه به اینکه فرکانس 433 به علت طول موج بلندتر با مواد فلزی و آب کمی بهتر کار میکند، بیشتر در صنعت مورد استقبال قرار گرفته است.
تگهای فعال در درون خود باتری دارند و انرژی مورد نیاز خود را از طریق این باتری تأمین میکنند. لذا با اتمام شارژ باتری، نیازمند تعویض باتری یا تگ هستند. این تعویض عموماً در 3 تا 5 سال یکبار باید انجام گردد. وجود یک منبع انرژی در درون این تگها باعث افزایش طول برد خوانش آنها شده است.
تگهای فعال را به دو دسته پاسخدهنده و فرستنده تقسیم میکنند.
- تگ پاسخدهنده(Transponders): در این سیستم همانند سیستم پسیو ابتدا بازخوان (Reader) یک سیگنال به تگ فرستاده و سپس تگ اطلاعات خود را به بازخوان ارسال میکند. این تگ عمر باتری بیشتری دارد؛ زیرا زمانی که در برد بازخوان نباشد، فعالیتی ندارد.
- تگ فرستنده(Beacons): در این سیستم تگ بدون وقفه در فاصلههای 5-3 ثانیهای اطلاعات خود را منتشر میکند. خواه این اطلاعات توسط بازخوانی خوانده شود یا نشود. این تگها در صنعت نفت، گاز، معدن و باربری معمول هستند. این تگها را از فاصله 100 متری میتوان خوانش کرد و عمر باتری کمتری نسبت به تگهای پاسخدهنده دارند.از مزایای شناسههای فعال میتوان به برد بالای خوانش تگهای فعال، افزایش توانمندیهای تگ با همراهی GPS و سنسورهای اندازهگیری مشخصههای فیزیکی نام برد.
4- کاربردهای RFID در صنایع نظامی
ایالات متحده آمریکا پیگام استفاده از فناوری RFID در صنایع نظامی است. وزارت دفاع آمریکا به منظور نظارت لحظهای بر تجهیزات خود از سال 1994 استفاده از این فناوری را آغاز نمود. طی سالهای 1994 تا 2001 ارتش ایالات متحده در سومالی، هایتی، بوسنی و افغانستان به طور گسترده از این فناوری استفاده نمود. همچنین وزارت دفاع آمریکا از سال 2004 کلیه تأمینکنندگان خود را ملزم به استفاده از تگهای RFID غیرفعال (Passive) نموده است. هماکنون این فناوری، تکنولوژی کلیدی وزارت دفاع آمریکا جهت مدیریت لجستیک و زنجیره تأمین محسوب میشود. بر اساس گزارش دفتر پاسخگویی دولت آمریکا اگر این کشور در عملیات طوفان صحرا در جنگ خلیج فارس (1991) از فناوری RFID استفاده میکرد، حدود 2 میلیارد دلار برای ارتش آمریکا صرفهجویی به همراه داشت.
در حال حاضر بسیاری از ارتشهای کشورهای توسعه یافته از فناوری RFID استفاده میکنند. در حال حاضر کشورهای استفادهکننده از RFID شامل آمریکا، انگلستان، استرالیا، دانمارک، سوئد، اسپانیا و همچنین نیروهای ناتو میشود.
در ابتدا، استفاده از تجهیزات ثابت RFID گسترش یافت. از این تجهیزات به منظور ردیابی محمولهها، کنترل گیتها و ردیابی در تقاطعها استفاده مینمود. این تجهیزات به منظور استفاده نیازمند برق و دسترسی به شبکه هستند.
با گسترش استفاده از فناوری RFID، استفاده از تجهیزات قابل حمل به سرعت در حال توسعه و گسترش است. این تجهیزات امکاناتی از قبیل ثبت ارسال، دریافت و تعداد محموله، پشتیبانی از تگهای قابل نوشتن/ خواندن، قابلیت جستوجوی محموله و وضعیت و چاپ برچسب را داشته و قابلیت استفاده در مناطق با شرایط نامساعد را دارا است.
به طور کلی استفاده از RFID در شبکه تأمین صنایع دفاعی با دو هدف صورت میپذیرد:
استفاده از RFID فعال به منظور ردیابی محمولهها و تجهیزات وزارت دفاع در جهان
استفاده از RFID غیر فعال به منظور افزایش شفافیت (Visibility) زنجیره تأمیناستفاده از RFID غیرفعال (Passive) در چهار بخش نگهداری و تعمیرات، مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت تولید و مدیریت سیستمهای اطلاعاتی به بخش نظامی کمک میکند.
در بخش نگهداری و تعمیرات این فناوری موجب پیشبینی هوشمندانه خرابیها، برنامهریزی تعمیرات و نگهداری، اطلاع از مکان قطعات و لوازم یدکی و اطلاع از میزان در دسترس بودن تجهیزات (availability) میشود. لازم به ذکر است که استراتژی نگهداری و تعمیرات وزارت دفاع آمریکا بر پایه همین فناوری پایهریزی شده است.استفاده از فناوری RFID در مدیریت زنجیره تأمین نیز موجب شفافیت و مدیریت اتوماتیک دارائیها جهت رسیدن به موقع به سریازان، افزایش اعتماد سربازان به اطمینان زنجیره تأمین، بهبود شفافیت اطلاعات و دارائیها در زنجیره تأمین، بهبود فرآیند ارسال، دریافت و مدیریت موجودی و کاهش چرخه زمانی میگردد.همچنین استفاده از این فناوری در بخش تولید موجب کاهش هزینه نیروی انسانی، کنترل موجودی، کاهش احتمال کمبود در انبار، بهبود مدیریت کار در جریان و کاهش مفقودی در فرآیند تولید میشود.شرکتهای IBM، BEA Systems، Microsoft، Oracle و SAP استفاده از RFID در سیستمهای اطلاعاتی زنجیره تأمین را رهبری میکنند. استفاده از این سیستمهای اطلاعاتی موجب برنامهریزی صحیح منابع، مدیریت فرآیندهای کسبوکار، مدیریت فرآیندهای شرکت و پیادهسازی سیستمهای کامپیوتری نگهداری و تعمیرات میشود.
به طور کلی پیادهسازی سامانههای RFID در صنایع نظامی مزایای زیر را برای تأمینکنندگان به دنبال خواهد داشت:
- بهبود برنامهریزی
- پاسخدهی سریعتر به تقاضا
- سادهسازی فرآیندهای کسبوکار
- بهبود اثربخشی بازگشت قطعات معیوب
- افزایش اطمینان عدم کمبود کالا در انبارهای وزارت دفاع
- دریافت سریعتر هزینهها از وزارت دفاع
همچنین از پیادهسازی این سامانه مزایای زیر شامل حال وزارت دفاع میشود.
- افزایش بهرهوری نیروی کار
- حذف سفارشات تکراری
- جایگزینی روشهای دستی
- دریافت و پذیرش خودکار
- بهبود شفافیت و مدیریت موجودی و حملونقل
- بهبود ردیابی دارايیها
اما این فناوری معایبی نیز به همراه دارد. از جمله معایب آن میتوان به امکان خوانش کد RFID توسط دیگران و اشتباه در درج اطلاعات در پایگاه داده اشاره کرد.
لجستيك الكترونيكی |
ماهنامه شماره9(اردیبهشت ماه 1395)
1- مقدمه
همچنان که رقابت جهانیتر میشود؛ نوآوری و خلاقیت نیز از سطح بنگاه- بنگاه به سطح زنجیره تأمین – زنجیره تأمین جابجا میشود.
افزایش مزیت رقابتی تنها در صورتی حاصل میشود که تمامی بازیگران زنجیره تأمین کاملاً با یکدیگر هماهنگ باشند.
مدیریت زنجیره تأمین دربرگیرنده تمامی برنامهریزیها و مدیریت فعالیتهایی است که در تدارک، تأمین، تبدیل و هماهنگیهای لجستیکی میباشد. از این منظر، مدیریت زنجیره تأمین شامل همکاری و هماهنگی با شرکای زنجیره نیز که میتوانند تأمینکنندگان، واسطهها، ارائهدهندگان خدمات شخص ثالث و مشتریان باشند، خواهد بود. در واقع مدیریت زنجیره تأمین، وظیفه یکپارچهسازی عرضه و تقاضا در داخل و میان شرکتها را بر عهده دارد. مدیریت لجستیک بخشی از مدیریت زنجیره تأمین است که وظیفه اصلی آن برنامهریزی، اجرا و کنترل جریان مستقیم و معکوس مواد، کالاها و اطلاعات مرتبط و ذخیرهسازی آنها به گونهای کارا و اثربخش میان نقطه مبدأ و نقطه مصرف به منظور برآوردن الزامات مشتری میباشد.
فعالیتهای مدیریت لجستیک نوعاً شامل مدیریت حملونقل ورودی و خروجی، مدیریت ناوگان حمل، انبارداری، جابجایی مواد و کالا اجرای سفارش، طراحی شبکه لجستیک مدیریت موجودی برنامهریزی عرضه و تقاضا و مدیریت اشخاص ثالث تأمینکننده خدمات لجستیک میباشد.
عملکرد لجستیک شامل تدارک و خرید، برنامهریزی و زمانبندی تولید، مونتاژ و بستهبندی و خدمات به مشتریان میباشد. لجستیک در تمامی سطوح برنامهریزی و اجرا حضور فعال دارد: چه استراتژیک، چه عملیاتی و چه تاکتیکی. مدیریت لجستیک یک عملیات یکپارچهسازی است که تمامی فعالیتهای لجستیکی را با هم هماهنگ ساخته و بهینه مینماید.
بدیهی است که تحت این مدیریت فعالیتهای لجستیک میبایست به هماهنگی و یکپارچگی با سایر فعالیتها اعم از بازاریابی، فروش، ساخت و تولید، مالی و فناوری اطلاعات دست یابند.
امروزه اینترنت توانسته است بستری را در جهت صرفهجوئیهای عمده در هزینههای زنجیره تأمین و نیز افزایش بازدهي خدمات مشتریان فراهم آورد.
لجستیک الکترونیکی عمدتاً در راستای اهداف شرکتهایی است که خواهان استفاده از تجارت الکترونیک در بهبود زنجیره تأمین خود هستند. همچنین، نباید فراموش کرد که لجستیک الکترونیکی محدود به حملونقل نیست، بلکه به طور وسیعی وارد حیطه مدیریت استراتژیک، شده است.
لجستیک چیست؟
لجستیک به معنی یکپارچهسازی دو یا چند فعالیت با هدف برنامهریزی، پیادهسازی، کنترل کارآمد جریان مواد و محصولات از مکان اصلی به نقطه مصرف میباشد. لجستیک شامل یکپارچهسازی اطلاعات، حملونقل، موجودی، انبار، جابجایی کالا و بستهبندی میباشد. لجستیک به دلیل ماهیتش اغلب مترادف با فعالیت توزیع، هم برای توزیع فیزیکی محصول، مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت خط لوله و هم برای تأمین و حملونقل میآید.
توضیحات بکار رفته، برای تعریف اولیه لجستیک، مشابه میباشد. برای نمونه، لجستیک به معنی اخذ کالای مورد نظر در زمان و مکان مناسب و وضعیت مورد نیاز مشتریان میباشد.
در اصلاح عموم، فرم بسیار معمول لجستیک به صورت تجارتی بر پایه حمل محمولههای بزرگ از اقلام در اندازه مورد نظر مشتری در مکان جغرافیایی خاص میباشد. همچنین محمولهها معمولاً توسط کانتینر، بارگیر و یا دیگر واحدها و نه توسط اقلام یا بستههای اختصاصی ردیابی میشوند.
عملیات لجستیک ممکن است به صورت مفهومی به عنوان زیرمجموعهای از مفاهیم تجارت و عملیات سازمانی دیده شود.
اصولاً عملیات لجستیک ترکیبی از سه مؤلفه کلیدی است که اولین آن، بهرهوری لجستیک که برای ایجاد استانداردهای بهرهوری معنادار برای اندازهگیری قابلیت ردیابی و مدیریت هزینههای لجستیک به کار میرود. دومین مؤلفه آن، عمل خدمات لجستیک که با مقادیر استاندارد ردیابی که به قابلیت عملیات لجستیک برای ارائه خدمات به مشتری میآید، مرتبط است و درنهایت، سیستمهای اندازهگیری بازده عملیات لجستیک که بر روی کمیت و کیفیت عملیات ردیابی شده تمرکز دارند.
امروزه مدیران به صورت فزایندهای با چالشهای پیشرفت عملیات لجستیک در سازمانهایشان مواجه هستند. هنگامی که یک شرکت با این چالش مواجه میشود و ریسک پیشرفت آن را میپذیرد، مدیران آن باید رهبری روند تغییرات را به عهده بگیرند. مزیت لجستیک، مدیران و دیگران را برمیانگیزد تا عوامل تغییرات لجستیک را بپذیرند. برتری لجستیک، مدیریت تغییرات میباشد که بر روی اینکه چگونه به سمت تغییرات در سازمان پیشرفته و برای پشتیبانی تحولات روند لجستیکشان فرهنگسازی کنند، تمرکز دارد.
2- تاریخچه لجستیک الکترونیکی
در دهه 90 ، یک شبکه کامپیوتری سیستم باز که به عنوان اینترنت شناخته شد، ارتباطات جهانی را با هزینه نسبتاً کمی مهیا کرد.
فضای سایبر وب جهانگستر، به شركتها فرصت برقراری تجارت الکترونیکی با مشتریان به صورت مستقیم و نیز با دیگر شرکتهای تجاری که بعداً به صورت شریک شرکت در مدیریت زنجیره تأمین درآمدند را مهیا کرد. پیشرفت باورنکردنی اینترنت مسیر تجاری بنگاهها را دستخوش تغییرات کرد. پیشرفتهای اینترنت فرصتهای زیادی را برای اینکه شركتها روشهای جدیدی برای برقراری ارتباط شركتهاي تجاری دیگر به منظور افزایش مزیت رقابت برآیند، ارائه نمود.
در نتیجه، لجستیک الکترونیکی، به عنوان موضوعی برای برخورداری از پیشرفت اینترنت در رشد اقتصادی و عملکرد تجاری، مطرح شد.
لجستیک الکترونیکی: شفافیت، معتبرسازی و تصدیق تفاوت میان لجستیک سنتی و لجستیک الکترونیکی چیست؟ این سؤال سختی است که ممکن است بهتر باشد، با تجربه مشخصات لجستیک الکترونیکی درک شود.
این تعریف به پشتیبانی لجستیک در وب بر میگردد، هرچند که به نظر میرسد، لجستیک الکترونیکی، از برنامههای کاربردی الکترونیک بر پایه وب که به وسیله سفارش فعال میشود، به وجود آمده است، در طول مراحل تا تکمیل رهبری شده و صورتحساب، پرداخت و گزارش به وجود میآید.
اگر یک یا چند ابزار لجستیک الکترونیکی، در سفارش برای تحویل زنجیره درخواست شود، آنگاه سه خصوصیت شفافیت، معتبرسازی و تصدیق که به عنوان ارزش افزوده به صورت الکترونیکی برای زنجیره لجستیک الکترونیکی در مقابل سفارش با فکس یا تلفن که در لجستیک سنتی اتفاق میافتد، شناخته میشود. در حقیقت خصوصیت شفافیت مهمترین تفاوت بین لجستیک سنتی و لجستیک الکترونیکی میباشد.
اکنون نگاه دقیقتری به مفهوم لجستیک الکترونیکی شده است.
3- لجستیک الکترونیکی
لجستیک الکترونیک، «مجموعه اقداماتی است که بر روی شبکه اینترنت صورت گرفته و کارخانجات پراکنده، کامیونها، کشتیها، انبارها و کاربران نهایی را در زمان يكسان، به همدیگر مرتبط میسازد». مجموعه اقدامات زنجیره تأمین، تمایل به پراکندگی در قسمتهای مختلف شرکت دارند و لجستیک الکترونیک بر روی یکپارچگی عملکردهای متعدد شرکت، پافشاری میورزد. لجستیک الکترونیک، چیزی بیش از حملونقل بوده و شامل طیف وسیعی از رویههایی است که در تأمین کالاها و مواد اولیه وجود دارد.
این رویهها شامل، سفارش تدارک و تأمین، مدیریت موجودی، انبارداری و توزیع، کارایی حملونقــل، برنامه زمانبندی حرکت محموله، (VEHICLE SCHEDULING) مدیریت بازده (RELURNS MANAGEMENT) و خدمات مشتریان است. ارتباطات، میبایستی به هنگام بوده و اطلاعات از طریق سیستمهای اداری پشتیبانی گردد که در پی کاهش امور دستی و دفتری هستند. به عنوان مثال، میتوان به شرکت کامپاک (COMPAC) اشاره کرد که به طور چشمگیری اتکای خود را به کاغذ کاهش داده است. استفاده از وب در این راستا برای حذف مبادلات کاغذی، میتواند صرفهجوئیهای عظیمی را در هزینه و زمان به همراه داشته باشد. وب، همچنین باعث تسهیل در امر حذف سفارشات خرید، تأییدیههای توزیع، صورتحسابهای مواد و فاکتورها میگردد. دور شدن از انجام عملیات کاغذی، میتواند سرعت عکسالعمل شرکت را افزایش دهد و ارتباطات را با افرادی که در نواحی زمانی متفاوتی بوده و یا در شیفتهایی خارج از ساعات اداری هستند، بهبود بخشد. یکی دیگر از منافع بالقوه و قابل توجه وب، کاهش اشتباهاتی است که ناشی از فعالیتهایی نظیر دوباره وارد کردن اطلاعات، دریافت سفارشات به وسیله تلفن یا نمابر و غيره است. وب، بهبودهایی را در امر تدارکات و عملیات به خصوص در رابطه با دسترسی موجــــــودی و توزیع به موقع امکانپذیر میسازد. تمامی زنجیره تأمین، میبایستی کاملاً آشکار و شفاف باشد. تا بتوان از آن طریق رضایت کامل مشتری را به دست آورد و به کلیه منافع لجستیک الکترونیک رسید. این امر مستلزم حرکت پایاپای اطلاعات و کالاها و خدمـــــات است. در این صورت، مشتری میتواند، اطلاعات کامل و به هنگام را از وضعیت محموله خود از طریق اینترنت به دست آورد. تأمینکنندگان و توزیعکنندگان نیز میتوانند در زمان کارمندان خود که در گذشته صرف پاسخ به سؤالها درباره موقعیت سفارش میشد، صرفهجویی کنند. این، تفاوتی اساسی را بین لجستیک در اقتصاد قدیم و جدید، روشن میسازد. مشکلاتی که ناشی از شفافیت کانالهای ارتباطی موجودی بزرگتر است، تنها به خاطر ماهیت فنی آن نیست، بلکه مشکلاتی را نیز شامل میشود که ناشی از شفافیت و ارتباطات مشارکتی بین بخشهای مختلف یک زنجیره تأمین است. بدین خاطر، به نظر میرسد که ائتلافی بین بخشهای مختلف، جهت دستیابی به پیشبینی، زمانبندی و برنامهریزی منابع دقیقتر، ضروری است. در بخش انبار و توزیع، میبایستی کنترل موجودی بر روی هر محموله و حتی هر کالا صورت گیرد. مراکز انبار و توزیع باید این انعطاف را داشته باشند که به درخواستهای متنـــوع مشتریان توجه کنند. نیاز به این انعطافپذیری و سازگاری، با اشکال جدید رقابت بینالمللی و جهانی (که تغییر دائمی خواستههای مشتریان را در پی دارد) بیشتر درک میشود. دوباره تأکید میشود که آشکار بودن موجودی و نیز شفافیت اطلاعات، دو رکن اسـاسی در سیستمهای لجستیک الکترونیک جهت وصول به موفقیت هستند.
لجستیک الکترونیک، امروزه موجب بهبود و توسعه روشهای مدیریت زنجیره تأمین در امر توزیع کالاها و خدمات با تحمل هزینههایی کمتر، شده است. پیشرفتهایی که در مدیریت اطلاعـــــات، برنامهریزیهای پیچیده و سیستمهای زمانبندی صورت گرفته است، از آن جمله هستند. اگرچه چندین دهه است که تولید به هنگام(JIT) ، مطرح شده است ولیکن به طور سنتی، عمدتاً در تأمین تعداد نسبتاً کوچکی از مشتریان کاربرد داشته است. اکنون تکنولوژی اطلاعات، توانسته بر مشکلات اداری ناشی از تولید و تأمین مقادیر بزرگ سفارشهای شخصی بر اساس تولید به هنگام غلبه کند. در بعضی بخشهــا این امر توانسته، حرکت به سوی سیستمهای ساخت تولیدات سفارشی در کارخانجات عظیم را، تسهیل بخشیده و کالاها را به طور مستقیم به مصرفکننده نهایی، تحویل دهد (شرکت مایکل دل (DELL) نمونه بارزی از چنین شرکتهایی است). ارزش واقعی، زمانی ظهور مییابد که سیستم لجستیک الکترونیک با دیگر فرایندهای مبتنی بر تکنولوژی اطلاعات نظیر MRP یاERP ، سیستمهای اطلاعات مشتریان و نیز اطلاعات بازار ادغام گــردد. علاوه بر این، ترکیب سیستمهای کامپیوتری اطلاعات مدیریت با نرمافزارها و اطلاعات لجستیکی، میتواند تجزیه و تحلیل خرید و فروش کالا را برای ارائه خدمات بهتر به مشتریان و نیز کاهش هزینهها، تسهیل بخشد. ادغام مدیریت زنجیره تأمین با مدیریت روابط مشتریان به بهبود در مزیتهای رقابتی شرکت منجر میگردد. در تفکر استراتژیک اقتصاد قدیم، کاهش هزینهها و افزایش خدمات مشتریان به صورت مجزا و جداگانه دیده میشد؛ در حالی که در اقتصاد جدید، این دو در تلفیق با همدیگر اتفاق میافتند. هدف «تولید درست در مکان، زمان و هزینه درست» بسیار بیش از گذشته، امکان تطبیق و سازگاری پیدا کرده است. لجستیک الکترونیک، سازمانها را قادر ساخته است که با جمعآوری اطلاعات و پالایش آن (جهت تدارک و اجرا) تصویر بزرگ و دید وسیعی از شرکت را به دست آورند. از این رو، مدیریت کلیه زنجیره تأمین به صورت الکترونیکی امکانپذیر بوده و سیستم لجستیکی، اقدام به تولید اطلاعاتی میکند که با عنوان بازخورد به دیگر بخشهای سازمان جهت اتخاذ تصمیمات استراتژیک و تاکتیکی، منتقل میشود. امروزه اینترنت، زمینهای را برای دستیابی هرچه بیشتر به اطلاعات صحیح عرضه و تقاضا (به جای پیشبینی آن) فراهم آورده است. به طور خلاصه، لجستیک الکترونیک، شالودهای را پیریزی میکند که با شفافیت به هنگام، ارتباطات بدون مرز و راهحلهای مشترک در زنجیره تأمین، موجب بهبود فرایندهای یک شرکت میشود. امروزه، به خاطر آنکه شرکتهای زیادی، راه رسیدن به موفقیت را بهبود در زنجیره تأمین خود تلقی کردهاند؛ لجستیک به موضوعی قابل توجه برای مالکان و مدیران ارشد همانند مدیران حملونقل، تبدیل شده است. در واقع به یک معنا، میتوان گفت که لجستیک الکترونیک، به یک سلاح رقابتی کلیدی تبدیل گشته است. تأثیر لجستیک الکترونیک بر تأمینکنندگان و توزیعکنندگان شرکتهای بزرگ در امر لجستیک الکترونیک، پیشرو بودهاند. شرکتهایی نظیرCISCO ،DELL ، ORACLE و INTEL، صرفهجوئیهای عظیمی را در هزینههای خود بدین خاطر داشتهاند. این امر تأثیر زنجیروار و تسلسلی را به همراه خواهد داشت. شرکتهای SERCOM LACK COMMUNICATIONS وSITUATIONS ، دو نمونه بارز، از شرکتهایی هستند که سرمایهگذاری عظیمی را در تجارت الکترونیک و فناوری اطلاعات انجام دادهاند تا خدمات بهتری را برای مشتریان موجود خود ارائه کنند. شرکتDELL در حرکت به سوی تولید و توزیع به هنگام، اقدام به حذف کامل توزیعکننــــدگان (مانند عمدهفروشان و خردهفروشان) از زنجیره تأمین خود، کرده است. همه شرکتهایی که درگیر در کانالهای توزیع هستند، جهت بقا در بازار، نیازمند آگاهی از تغییرات و تحولات بالقوهای هستند که ممکن است به طور ناگهانی در بخشهای مختلف صنعت به وقوع بپیوندد. در بعضی از موارد، ممکن است کانالهای توزیع هنوز اقداماتی را انجام دهند (و معاملات را کنترل کنند)، لیکن دیگر از روش سنتی خرید مجموعههای بزرگ سفارشی، ذخیره و سپس عرضه آن به مشتری پیروی نمیکنند. این شرکتها به جای این روش، نیازمند آن هستند که تأمینکنندگان آنها، کالاها را بر مبنای JIT تولید کرده و تکتک سفارشات را به طور مستقیم به توزیعکنندگان و يا مبادی محلی توزیعکنندگان، ارسال کنند. واضح است، تأمینکنندگانی که در گذشته و به طور سنتی، مجموعههای بزرگ را تولید و سپس آن را در یک کانتینر گذاشتهاند و در طول یک هفتــــه به مشتریان بزرگ خود، ارسال میکردند، مجبور هستند تا در ابتدا، توانائیهای جدید مدیریت زنجیره تأمین خود را توسعه و بهبود بخشند تا اینکه بتوانند به طور مطمئن و اثربخشی به تولید بر اساس JIT پرداخته و هزاران سفارش فردی را در هر هفته به آدرسهای مختلف، حمل و ارسال نمايند. توسعه چنین توانائیهایی، میتواند مستلزم فرایندی پرهزینه و مدتدار و نیز اجرای فعالیتهایی سنگین باشد. تجربه شرکتکنندگان در «صندوق توسعه تجارت الکترونیک ایرلند»، نشان میدهد که شرکتهای کوچک و متوسط، اغلب نیازمند دو سال (یا بیشتر) برنامهریزی و تغییرات جهت ورود اینترنت در فرایندهای شرکت هستند. این ریسک تأمینکنندگان، موجب از دست رفتن مشتریان کلیدی خواهد، اگرچه آنها قادر نباشند از پس هزینههای مربوطه برآیند و یا توانائیهایشان را با سرعت تقاضای مشتریان ارتقا دهند. آنها باید درصدد پیشبینی تقاضای مشتریان بوده تا اینکه بتوانند هرچه زودتر هرگونه ارتقایی را در توانائیهایشان، اعمال کنند. ضمن اینکه میبایستی از سرمایهگذاریهای سنگین در توانائیهای غیرضروری نیز، اجتناب ورزند. زمان حمل سریعتر، ممکن است نیازمند سازگاری شرکت با تولید سفارشی باشد. این امر میتواند مشکلاتی را برای تأمینکنندگانی به وجود آورد که موقعیت جغرافیایی آنها، نسبت به مشتریان آنها، به نزدیکی رقبایشان باشد. شرکتهایی که رقباي آنها، اقدام به مدیریت زنجیره تأمین از طریق لجستیک الکترونیک میکنند، ممکن است دچار مشکلات جدی گردند، حتی اگر مشتریان آنها هم به طور فعالانــــه در پی تغییرات در برنامههای زنجیرههای تأمین خود نباشند. اگرچه لجستیک الکترونیک، مزایای رقابتی بالقوهای را به همراه دارد ولیکن تأخیر زمانی ناشی از دستیابی به آن میتواند خطراتی را برای شرکتهایی به ارمغان آورد که دیرتر دست به چنین انتخابی میزنند. چرا که ممکن است زمانی که آنها از ابتکــــارات رقبایشان تقلید میکنند، رقبای تهاجمی آنها، توانائیهای آنها را به سطح بالاتری رسانیده باشند. توانائیهای جدیدی که به وسیله توسعه و بهبود در لجستیک الکترونیک، به وجود آمده است، ممکن است موجب ترغیب شرکتهای بزرگ در رقابت برای تولیـــــــد کارهای نیمه سفارشی و سفارشهای کوچک (که در گذشته متعلق به شرکتهای کوچک و بزرگ بود) گردد. آنها، ممکن است امروزه قادر به کسب سودهایی از چنین سفارشاتی باشند، در حالی که در گذشته هزینههای اداری چنین سفارشــاتی (که به شیوه نیمه دستی صورت میگرفت)، هرگونه سود بالقوهای را غیرممکن میساخت. همچنین شرکتهای دوردست به همین نحو، ممکن است بازارهایی را مورد هدف قرار دهند که در گذشته به واسطه محدوده جغرافیایی، محدود میشدند. شرکتهایی که بر روی محدودههای جغرافیایی و یا ساخت مجموعههای کوچک با قیمتهای بالاتر تمرکز میکنند، امکان بیشتری دارد که نسبت به سایر رقبای بزرگتر آنها، مجبور به تجدید نظر در استراتژیهایشان (به سمت مدیریت زنجیره تأمین جدید) گردند.
پتانسیل اجزاء عملیاتی لجستیک الکترونیکی
لجستیک الکترونیکی در زنجیره تأمین دارای قابلیتهایی است که میتواند هم مورد نیاز مشتریان بوده و هم لجستیک تولیدکنندگان را پوشش دهد.
برای بسیاری از ارائهدهندگان اصلی لجستیک جزء سوم، ارائه این قابلیتها جزء برای قراردادهای بزرگ بسیار غیرعادی است. هرچند که مجموعهای از این استراتژیها باید به وسیله تولیدکننده یا ارائهدهنده لجستیک برای ارائه سرویس، بررسی شود.
4- لجستیک الکترونیکی و زنجیره تأمین الکترونیکی
لجستیک زیرمجموعهای از مدیریت زنجیره تأمین بوده و بنابراین، لجستیک الکترونیکی نیز زیرمجموعهای از مدیریت زنجیره تأمین الکترونیکی میباشد.
لجستیک الکترونیکی زیرمجموعهای از یک بازار لجستیک خارجی بزرگ میباشد. لجستیک الکترونیکی میتواند به معنی انتقال کالاها و خدمات به وسیله تکنولوژی ارتباطات اینترنت مانند انتقال داده الکترونیکی (EDI)، پست الکترونیکی (E-Mail) و وب جهانگستر (WWW) باشد.
همچنین لجستیک الکترونیکی به عنوان جزئی از کسبوکار الکترونیکی، مفاهیم لجستیک را به صورت الکترونیکی جهت هدایت کسبوکار از طریق اینترنت، بکار میبرد. بسیار مشکل است که لجستیک را به صورت کامل تعریف کنیم، زیرا توان مواجه کسبوکار الکترونیکی با لجستیک و زنجیره تأمین هنوز به صورت کامل درک نشده است. یک تعریف ممکن، این است که لجستیک الکترونیکی به صورت ساده به معنی مراحل لازم برای انتقال کالای فروخته شده در اینترنت به مشتریان میباشد.
Lee Kimدر سال 2002 بر روی تعریف لجستیک الکترونیکی که به معنی فعالیت و معماری مجازی لجستیک کسبوکار برای شركتهایی که بر پایه تکنولوژی اینترنت هستند، توافق کردند. همچنین چهارچوب لجستیک الکترونیکی به صورت توسعه چهارچوب لجستیک سنتی با امکان یکپارچگی کسبوکار در سیستمهای اطلاعاتی مجزا، میباشد.
5- سیستم لجستیک الکترونیکی
سیستمهای لجستیک، مجموعهای از داده، سختافزار، نرمافزار و قوانینی هستند که برای پشتیبانی یک فعالیت با یکدیگر همکاری میکنند. لجستیک الکترونیکی در وهله اول برای ایجاد یک سیستم مدیریت حملونقل که از تکنولوژی بر پایه IP استفاده میکند، میباشد.
لجستیک الکترونیکی بر پایه چند سایتی بوده و نباید به صورتی عمل کند که بر پایه چند سایت تبدیل شود. تفاوت آن با دیگر ابزارهای بهینهسازی که بر ارسال از طریق یک سایت و به عهده گرفتن داراییها متمركز هستند، آن است که میتواند به سمت اجرای طرح بهینهسازی حرکت کند. این موضوع شفافیت بلادرنگ کل شبکه حملونقل را فراهم کرده و به صورت کارآمدی توسعه گسترش آن داراییها را برای اجرا به صورت استاندارد، بهینه میسازد.
لجستیک الکترونیکی، در زنجیره تأمین الکترونیکی مراحلي مانند مسیر واقعی عملیات حملونقل و همه مراحل پیشبینی، برنامهریزی، تحویل، تحویل پستی و گزارش دهی سیکل مدیریت حملونقل را پشتیبانی میکند.
در حالی که سیستمهای دیگر ممکن است عملکرد بهتری را در قسمتی از آنها داشته باشند، هرچند که به نظر میرسد، سیستم دیگری وجود نداشته باشد که مدیریت تمام مراحل را داشته و قادر باشد شرکا تجاری در یک سطح با یکدیگر همکاری، جریان کاری مؤثر و کاهش نیاز به مدیریت سطح بالا را داشته باشند. سیستم لجستیک الکترونیکی بهوسیله روند سیستم اطلاعات و ارزش میتواند توصیف شود.
6- مراحل لجستیک الکترونیکی
همانطور که در شکل نیز آمده است، شامل درخواست انتقال، حملونقل و ردیابی میباشد.
مرحله درخواست انتقال(RFQ) به وسیله مدیر مرحله تجارت به منظور برخورداری از سرویسهای پایه مانند برخورداری از انتقال در روند لجستیک الکترونیکی انجام میشود. سفارش خرید هنگامی که پاسخ دریافت شد، بهروزرسانی میشود. مرحله حملونقل نیز به وسیله مدیر مرحله تجارت و بر اساس سفارش خرید بهروزرسانی نهایی، درخواست میشود. هنگامی که کالا حمل میشود، كدهاي رديابي GS1 که با شماره سفارش خرید در سیستم لجستیک الکترونیکی انطباق داده شده، به مشتری داده میشود. مشتریان میتوانند محموله خود را به کمک این كد ردیابی نمایند. دیاگرام عملیات بین لجستیک الکترونیکی و مدیر مرحله تجارت رخ میدهد.
بر اساس آنچه بیان شده، سیستم لجستیک الکترونیکی به 19 استراتژی و هدف تاکتیکی که با چارچوب سه مرحلهای، برنامهریزی و همکاری، تعامل و اجرا، سازماندهی شده است، شکسته میشود. علاوه بر این، مدل میتواند اینکه چگونه اطلاعات به وسیله شامل شدن یک مؤلفه زیرساخت فنی تبادل شده و نیز شامل مؤلفه اطلاعاتی که عمق دانش و اطلاعات مورد نیاز برای پشتیبانی قابلیتهای داخلی و خارجی برای پیشبرد مدل لجستیک را تشریح میکند، باشد. همچنین، مدل میتواند تعیین کند که چگونه اطلاعات با شامل شدن یک مؤلفه infomediary که عمق دانش و اطلاعات مورد نیاز برای پشتیبانی قابلیتها به صورت داخلی و خارجی برای پیشبرد مؤلفه مدل لجستیک را شرح خواهد داد، تبادل شده است.
بسیار حیاتی است که بدانیم همه 19 مرحله به وسیله تمامی صنایع و شرکتها بکار برده نشده و این مدل مسیر ساختیافتهای برای درک اجزا ممکن درگیر در لجستیک و حملونقل را فراهم میکند.
7- سیستم اطلاعات لجستیک
بسیاری از نویسندگان تکنولوژی اطلاعات را در حد بهبود لجستیک رقابتی ارتقا میدهند. تکنولوژی اطلاعات یکی از ابزارهای نادر و سودمندی است که به صورت همزمان قابلیتها را افزایش داده و قیمت را کاهش میدهد.
بر طبق گزارش Coyle سیستم اطلاعاتی لجستیک ممکن است به عنوان یک ساختار تبادل بین افراد، تجهیزات و روشهای کاری است که اطلاعات مناسب قابل دسترس برای مدیران لجستیک با هدف برنامهریزی، پیادهسازی و کنترل را فراهم میکند.
شكل زير ارتباط بين سيستم اطلاعاتي لجستيك، اجزاء محيطهاي لجستيك و مراحل تصميمگيري لجستيك را نشان ميدهد.
8- سیستم برنامهریزی
از آنجایی که سیستم برنامهریزی به تکنولوژیهای پشتیبان تصمیمات منتسب شده و سیستم پشتیبان تصمیمات به عنوان یک سیستم کامپیوتری دوجانبه بوده که اطلاعات و مدلهای تحلیلی را برای کمک به تصمیمگیرندگان برای حل مسائل غیر ساخت یافته که با تعداد زیادی متغیری difficult-to-define میباشند، بوده با کمک سیستم برنامهریزی که مجموعه وسیعی از ابزارهای کامپیوترگرا را نشان میدهد، مدیران میتوانند تصمیمات بهتری را گرفته و دید وسیعتری پیدا کنند که خط مشی برای هدایت فعالیتهای لجستیک و زنجیره تأمین میباشد.
تکنولوژیهای برنامهریزی به مواردی از قبیل طراحی شبکه، برنامهریزی تقاضا و برنامهریزی توزیع وابسته میباشند.
بر اساس تحقیقات A&A سه افق زمانی لجستیک (استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی) در مقابل قلمرو عملیاتی مختلف لجستیک قرار دارد.Powers در سال 1989 جدولی را به وجود آورد که نشان میداد به صورت مجازی هر محدوده لجستیک نیازمند تصمیمات مهم در هر یک از سه قالب زمانی میباشد. رویکردهای انعطافپذیر و توانا در مدل لجستیک مورد نیاز میباشند.
9- سیستم اجرایی
سیستمهای اجرایی لجستیک (LES) سرانجام توجه لازمه را پیدا میکنند. این ابزارهای نرمافزاری سرانجام درBoard Room درباره آنها صحبت شده است تکنولوژیهایی که برای کوتاهمدت، در عملیات روزانه سیستم لجستیک در LES جوابگو هستند.
تکنولوژیهای مشتمل بر مدیریت فعالیتها در محدوده مانند انبارداری، حملونقل، تجارت بینالمللی و موجودی کالا کمک میکند.
اخیراً پیشرفتهای مهمی در توسعه و کاربرد تکنولوژیها در اجرای لجستیک و زنجیره تأمین به وجود آمده است. در بسیاری از موارد، این تکنولوژیها در تعدادی از تبادلات، اجتماعات و ارائهدهندگان خدمات کاربردی قابل دسترسی بوده و دارای قابلیتهای وب میباشد.
10- سیستم تحقیقاتی و هوشمند
بر اساس گزارش Coyle در سال 2003 ، سیستم تحقیقات و هوشمند محیط را جستجو کرده و مشاهدات و نتایج قابل دسترس در محیط لجستیک و کل شرکت را ارائه میدهد. محیط برای تشخیص راههای زیر بازدید میشود:
- دیدگاه هدایت نشده: دید عمومی به اطلاعات هنگامی که هدف خاصی وجود ندارد.
- دیدگاه مشروط: نمایش مستقیم، شامل جستجوی فعال برای محدوده کموبیش به صورت واضح تعریف شده از انواع اطلاعات نمیباشد.
- جستجوی غیر تفضیلی: برای فراهم کردن اطلاعات خاص با جستجوی نسبتاً محدود شده و غیر ساخت یافته
- جستجوی تفضیلی: یک جستجو معمولاً برنامه، پروسه یا متدولوژی از قبل مشخص برای اطلاعات خاص امن یا اطلاعات مرتبط با یک پیامد خاص را دنبال میکند.
11 – سیستم گزارشها و خروجیها
سیستم گزارشها و خروجیها در اجزاء اصلی اطلاعات لجستیک آخرین مرحله میباشد که گزارش اهدافی مانند برنامهریزی، عملیات و کنترل را دنبال میکند.
بر طبق تحقیق Coyle در سال 2003 ، سه نوع گزارش وجود دارد:
- گزارشات برنامهریزی: این گزارش شامل اطلاعاتی مانند روندهای فروش و پیشبینی، دیگر اطلاعات بازار و طرحریزیهای اقتصادی عوامل هزینه و اطلاعات گذشته و آینده میباشد.
- گزارشات عملیات: برای نمونه، این گزارشات به صورت بلادرنگ برای مدیران اطلاعات قابل دسترس را فراهم میکند، آنها اطلاعاتی مانند موجودی کنونی انبار، سفارشات خرید و فروش، زمانبندی و کنترل محصول و حملونقل را فراهم میکند.
- گزارشات کنترل: این گزارشات اطلاعات هزینه و عملیات را در زمان مربوطه خلاصه کرده و بودجه و مخارج واقعی را مقایسه کرده و هزینههای مستقیم حملونقل را در دسترس قرار میدهند. این گزارشات پایهای برای رویکردها و تاکتیکهای
عملیاتی راهنمایی دوباره به صورت استراتژیک را فراهم میکند.
بر طبق گزارش Closs در سال 1994 ، سیستم اطلاعات لجستیک شامل دو نوع جریان یکپارچگی همکاری و فعالیتهای عملیاتی میباشد.
فعالیتهای جریان عملیاتی به شروع و ردیابی رسیدها، واگذاری لیست موجودی، حمل کالا جایگزین در انبار و سفارشات مشتری مرتبط میباشد.
12- نتیجهگیری
کاربرد فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیکي در زمینه تدارکات و اجرا میتواند منافع عظیمی را با کاهش همزمان هزینهها و افزایش رضایت مشتریان، به همراه داشته باشد.
معمولاً سرمایهگذاری تنها بر روی فناوری اطلاعات، کفایت نمیکند، بلکه ممکن است تغییرات اساسی در جنبههای فیزیکی زنجیره تأمین، ضروری باشد تا منافع بالقوه لجستیک الکترونیکی به طور کامل حاصل آید. از این رو بهبودهای رقابتی حاصل از لجستیک الکترونیکی، میتواند برای سایر رقبا که مایل و یا قادر نیستند که به چنین بهبودهایی دست یابند، تهدیداتی را ایجاد کند.
در نتیجه تغییرات زنجیره تأمین (که به وسیله لجستیک الکترونیکی تسهیل یافته است) میتواند در بعضی شرکتها مورد توجه قرار نگیرد و یا اینکه برعکس، در بعضی دیگر از شرکتها، موجبات تغییرات اساسی و پرهزینه در شیوه تولید گردد.
به دلیل علل ذکر شده فوق، لجستیک دیگر نمیتواند یک عملکرد و موضوع جزئی داشته باشد، بلکه نیازمند آن است که به عنوان عامل محوری برای رسیدن به موفقیت کل شرکت محسوب شده و مدیریت گردد. به این ترتیب ممکن است تغییرات داخلی و خارجی در فعالیتهای زنجیره تأمین، دلیل کافی برای تجدید نظر اساسی بعضی شرکتها، در استراتژی کلی شرکت باشد.
ز آنجاييكه استانداردهاي GS1 ابزار علم فناوري اطلاعات در اجرايي نمودن لجستيك الكترونيكي ميباشند در شمارههاي آتي اين ماهنامه به چگونگي كاربري استانداردهاي GS1 در حوزه لجستيك الكترونيكي خواهيم پرداخت.
برنامه ريزی منابع سازماني (ERP)مراحل توسعه، از برنامه ریزی تا اجرا، دارای اهمیت فراوان می باشد. |
ماهنامه شماره9(اردیبهشت ماه 1395)
1- مقدمه
مطالعه همهجانبه گردش اطلاعات و فرایندهای کاری در سازمان و سپس طراحی بانکهای اطلاعاتی و نهایتاً با برنامهنویسی، سیستمهای مورد نیاز تولید میشوند. روند فوق بسیار زمانبر و هزینهبر است؛ اما با انتخاب بستههای نرمافزارهای ERP میتوان راه میانبر را انتخاب کرد و از مزایای آن بهرهمند شد. در این روش به جای برنامهنویسی و ایجاد سیستمهای اطلاعاتی که مخصوص یک سازمان خاص تولید میشود، از برنامههای استاندارد از پیش نوشته و آماده شده استفاده میگردد. لازم به توضیح است که شرکتهای تولیدکننده نرمافزار ERP استاندارد، برنامههای از پیش آماده را بر اساس بهترین تجارب انجام فرایندها در سطح جهان تولید مینمایند که از مزایای مهم بهکارگیری ERP بشمار میرود.
مزیت مهم سیستمهای ERP یکپارچه کردن فرایندهای سازمان است؛ اما نقطه تمایز ERP های استاندارد، تعریف فرایندهای کاری بر اساس بهترین روش کسبوکار در سطح جهان است که البته در صورت لزوم و بر اساس نیاز سازمان میتوان فرایندهای مزبور را بومیسازی نمود و به جای بهکارگیری بهترین روش انجام کار، روش موجود سازمان را پیاده کرد.
در ERP ها برای حوزههای کاری مختلف سازمان (مانند: مالی، نیروی انسانی و غیره) برنامههای جداگانهای آماده شده است که سازمان را قادر میسازد با تشخیص نیازهای خود، قسمتی و یا تمام حوزههای کاری خود را تحت پوشش سیستم ERP قرار دهد. به هر یک از برنامههای جداگانه فوق که بر اساس فرایندهای حوزه کاری خاص نوشته میشوند ماژول میگویند. در ERPهای استاندارد ماژولها کاملاً قابل اتصال به یکدیگر بوده و به تنهایی نیز قابل پیادهسازی میباشند. در واقع زیربنا و مشخصات ERPهای استاندارد به صورت زیر است:
فرایندهای تجاری را میتوان به وسیله یک زنجیرهای از فعالیت با Alertهای مختلف و زمان احضار (Calling Time) ایجاد نمود.
سیستمها باید پارامتریک و به هم پیوسته باشند.
رابطهای کاری باید استاندارد و یکشکل باشند.
به دلیل مزایای فوق، شرکتهای معتبر همواره سعی در انتخاب ERP استاندارد دارند ، زیرا به دلیل پشتیبانی زیاد و اعمال تغییرات و نیازهایی که از طرف سایر مشتریان اعلام میشوند، پیوسته توانایی و امکاناتشان افزایش یافته دانش فنی آنها به طور مداوم انتقال مییابد.
2- ای آر پی چیست؟
برای برنامهریزی منابع سازمان (ERP) تعاریف متعددی ارائه شده است که تقریباً همگی یک مفهوم را بیان میکنند. برای نمونه در ادامه به چند مورد اشاره میشود:
ERP، یک علم و فن برای مدیریت منابع است. یک راه حل نرمافزاری است که تمام فعالیتهای واحدهای مختلف سازمان را به طور یکپارچه در یک سیستم نرمافزاری واحد تعریف و ایجاد میکند. یک بسته نرمافزاری تجاری است که هدف آن یکپارچگی اطلاعاتی و برقراری جریان اطلاعات بین تمامی بخشهای سازمان از جمله مالی، حسابداری، منابع انسانی، زنجیره عرضه و مدیریت مشتریان است.
در یک تعریف جامع با توجه به ویژگیهای یک ERP میتوان تعریف زیر را برای برنامهریزی منابع سازمان ارائه نمود: یک بسته نرمافزاری کاربردی درونسازمانی، جامع و سازمان نگر، ماژولار، استاندارد و شامل یک مجموعه از ماژولهای یکپارچه، آماده راهاندازی، از پیش طراحی شده و از پیش مهندسی شده ولی قابل تنظیم و پیکربندی بر اساس نیازهای پویای سازمانها است. این راه حل کاملاً انعطافپذیر، فرایندگرا و اطلاعات محور بوده و شامل کلیه فعالیتها و فرایندهای اصلی و مؤثر در ایجاد ارزش افزوده سازمان است. فرایندهای از پیش تعریف شده در سیستم بر اساس تجربیات و گزینههای برتر استخراج شدهاند.
با توجه به تعاریف فوق میتوان دریافت مهمترین ویژگی یک سیستم ERP فرایندگرا بودن آن است. در واقع یکی از مهمترین ویژگیهای یک ERP و یکی از ضرورتهای شکلگیری اینگونه سیستمهای سازمانی توجه به فرایندهای سازمانی در بین حوزههای کارکردی است. در شکل زیر این موضوع نمایش داده شده است:
➢ انجمن کنترل توليد و موجودي آمريکا ERP را به صورت زير تعريف مینماید:
“روشي براي برنامهریزی و کنترل مؤثر تمامي منابع مورد نياز براي دريافت، توليد، ارسال و پاسخگويي به نيازهاي مشتريان، در شرکتهای توليدي، توزيعي و خدماتي.”
تعاريف بسيار زياد ديگري براي ERP ارائه شده است از جمله: “ERP يک بسته نرمافزاری تجاري است که هدف آن يکپارچگي اطلاعات و جريان اطلاعات بين تمامي بخشهای سازمان از جمله مالي، حسابداري، منابع انساني، زنجيره عرضه و مديريت مشتريان است.”
“سیستمهای ERP سیستمهای اطلاعاتي قابل تغيير و تنظيمي هستند که اطلاعات و فرايندهاي مبتني بر اطلاعات در سازمان را در درون واحدهاي سازماني و بين آنها يکپارچه مینماید.”
“ERP يک پايگاه داده، يک برنامه کاربردي و يک واسط يکپارچه در تمامي سازمان است.”
“ERP سیستمهایی مبتني بر کامپيوتر هستند که براي پردازش تراکنشهای سازمان طراحي شدهاند و هدف آنها تسهيل برنامهریزی، توليد و پاسخگويي به موقع به مشتريان در محيطي يکپارچه است.”
ERP يک بسته نرمافزاری استاندارد مشتمل بر چندين ماژول مرتبط و يکپارچه است که کليه فرآيندهاي تجاري يک سازمان را اعم از توليد ، منابع انساني ، مالي ، بازاريابي و فروش و … پشتيباني مینماید و منجر به يکپارچگي وظايف (Functions) در سازمان میشود.
يک راه حل سيستمي مبتني بر فناوري اطلاعات است که منابع سازمان را توسط يک سيستم به هم پيوسته، به سرعت و با دقت و کيفيت بالا در کنترل مديران سطوح مختلف سازمان قرار میدهد تا به طور مناسب فرايند برنامهریزی و عمليات سازمان را مديريت نمايد.
ERP به مثابه ستون فقرات اطلاعاتي يک سازمان از لحاظ بانکهای اطلاعاتي و فرآيندهاي سازماني محسوب شده و به منزله نرمافزاری براي پشتيباني فرآيندهاي داخلي سازمان است.
آنچه در همه اين تعاريف مهم است، توجه و تمرکز بيشتر بر روي عبارت Enterprise در اختصار ERP است تا توجه به عبارات ديگر اختصار از جمله Planning و Resource. جرا که اين سيستم فراتر از برنامهریزی عمل کرده و با وجود تمرکز بر روي منابع سازمان، عناصري فراتر از آن را پوشش میدهد.
آنچه که در اين تعاريف بيش از همه نمود دارد، يکپارچگي و استاندارد بودن سيستم ERP است و همين دو جنبه مهم از ERP آن را از ساير سیستمهای اطلاعاتي يکپارچه متمايز میسازد.
آنچه مهم است در اين بخش به آن اشاره شود اين است که سيستم ERP به صورت کامل در هر دو بخش آن (Core Application , Business Analysis Application) سطوح مختلف سيستمي سازمان را پوشش میدهد به اين صورت که هسته مرکزي پوششدهنده سطوح TPS و MIS میباشد و ابزارهای تحليل و تجزيه تجاري پوششدهنده سطوح DSS و EIS در سازمان هستند. البته لازم به ذکر است که اين تقسیمبندی چندان شفاف نبوده و مرز مشخصي بين اين سطوح و دو بخش اصلي ERP قابل ترسيم نيست و همپوشانیهایی در اين بين وجود دارد.
3- تاريخچه
قبل از سال 1960 میلادی
در این مدت نرمافزارهایی به نام BOM Processors توسعه پیدا کرده بودند که هدف عمده آنها استخراج مواد لازم برای تولید تعدادی محصول بود. این نرمافزارها توجه چندانی به اندازه و حجم تولید و یا به تعبیری دیگر Lot Sizing نداشته و از سوی دیگر زمان تحویل این اقلام را مد نظر قرار نمیدادند. ضمناً این نرمافزارها، موجودی خطوط مختلف تولید و انبارها را مد نظر قرار نمیدادند و به همین جهت با استفاده از آنها حجم موجودی در جریان، افزایش پیدا میکرد.
بین سالهای 1960 و 1970 میلادی
در اوایل این دهه تمرکز نرمافزاری بیشتر بر روی سیستمهای کنترل موجودی بود. در این مدت همچنان بیشتر از مفاهیم سنتی کنترل موجودی برای توسعه نرمافزارهای مرتبط استفاده میشد؛ اما در اواخر این دهه مفهوم MRP و یا برنامهریزی مواد مورد نیاز معرفی و نرمافزار MRPI توسط IBM شرکت توسعه پیدا کرد. مهمترین مشکل این نرمافزار و نرمافزارهای مشابه، اجرای آن بر روی main frame های گرانقیمت مستقر در مراکز دانشگاهی و یا نظامی و … بود و همین امر فاصله زمانی بین دو برنامهریزی را افزایش میداد. این سیستم به صورت برگشتی، زمان تحویل اقلام مورد نیاز برای ساخت یک محصول خاص را از زمان تحویل به مشتری تا زمانی که مورد نیاز برای مونتاژ شدن روی خطوط مونتاژ بود، برنامهریزی میکردند. سازمانها در اجرای MRPI مشکلات زیادی داشتند. این مشکلات بیشتر مشکلاتی سیستمی و ناشی از کاربران بودند تا مشکلاتی تکنولوژیک. از طرف دیگر این سیستم ارتباط بین تولید و استراتژیهای رقابتی سازمان را چندان مد نظر قرار نمیداد. ضمناً ظرفیتهای تولیدی سازمان چندان در این سیستم لحاظ نمیشدند.
بین سالهای 1970 و 1980 میلادی
تمرکز بر MRPI با توجه به برنامه کلان تولید یا MPS و توسعه MRP حلقه بسته. در این سیستمها امکان بروز نارسایی در زنجیره تولید به حداقل رسید اما همچنان این سیستمها فقط برنامهریزی تولید را انجام داده و حمایت چندانی از سایر منابع تولید نداشتند.
بین سالهای 1980 و 1990 میلادی
گسترش MRPI به کف کارگاه و توسعه MRPII که برنامهریزی بخش زیادی از منابع تولیدی را انجام میداد. در اوایل همین دهه سیستمهای DRP یا سیستمهای برنامهریزی توزیع که مستقل از MRPII عمل میکردند وارد این سیستم شده و عملاً مشکل عدم ارتباط این دو سیستم با یکدیگر مرتفع گردید.
بین سالهای 1990 و 2000 میلادی و پس از آن
گسترش MRPII به سایر حوزهها و اضافه نمودن سیستمهای پشتیبان تصمیم به MRPII توسعه یافته که در تمام عرصههای تولیدی، خدماتی، تجاری، توزیع و … کارایی داشت و ظهور ERP. مشکل عمده سیستمهای MRPII و توسعه یافتههای آن این بود که تنها سیستم تولیدی ساخت به منظور انبار یا MTS را پشتیبانی میکرد و سایر سیستمهای تولیدی را چندان پوشش نمیداد؛ اما با ظهور ERP در حوزه تولید، تمامی سیستمهای تولیدی تحت پوشش قرار گرفتند. بخشها، فرایندها و وظایف مختلفی از جمله کنترل کیفیت، نگهداری و تعمیرات، حسابداری و مالی و … به سیستمهای تولیدی متصل شده و ERP به عنوان حد فاصل سیستمهای SCM و CRM مطرح گردید. این سیستم بیش از آنکه عنوان جدیدی برای MRPII باشد، به عنوان سطح بعدی در سطوح تکاملی سیستمهای کامپیوتری طراحی شده برای پشتیبانی از عملیات سازمان مطرح است.
در سال 1995 ، مقوله اینترنت وارد ERP شد و در سالهای 1998 -2000 ، EDI و ERP با یکدیگر پیوند خوردند. در سال 2000 اینترنت به عنوان جزئی تفکیکناپذیر از ERP محسوب و سیستمهای ERP تحت وب توسعه یافتند که فناوری چندلایهای در معماری سیستم اطلاعاتی را پشتیبانی میکنند. امروزه هم سیستمهای جدیدی با عنوان ERP II در حال توسعه هستند که اساس آنها وب بوده و تمرکز بسیار زیادی بر حمایت از ماژول SCM دارند و عملاً در تعریف امروز ERP، آن را کاملاً مرتبط و جداییناپذیر از SCM تعریف مینمایند. قابل ذکر است که در سال 1998 بیش از 20.000 سازمان در سراسر جهان مبلغی افزون بر 17 میلیارد دلار در زمینه ERP سرمایهگذاری نمودهاند که این رقم در سالهای بعد بین 30 تا 50 درصد رشد داشته و در سال 2003 به رقمی نزدیک به 100 میلیارد دلار رسیده است.
هزینه نگهداری و بهروزرسانی سیستمهای پیادهسازی شده در سال 2000 به رقمی حدود 21.5 میلیارد دلار بالغ شده که نرخ رشدی برابر 13.1% نسبت به سال 1999 داشته است [Broatch, 2001]. ضمناً طبق بررسیهای صورت گرفته در حال حاضر بیش از 70% از 1000 شرکت تراز اول جهان از دید مجله Fortune، سیستمهای ERP را با موفقیت پیاده نموده و یا در حال پیادهسازی آن هستند.
4- تفاوت سیستمهای اطلاعات مدیریت با ERP
برنامهریزی منابع سازمان را باید جدیدترین ابزار موجود و تکامل یافته سیستمهای اطلاعات مدیریت دانست. مبنای کارکرد ERP تفکر فرایندی به جای ساختارهای وظیفهای و تبدیل خواستههای مشتری به دادههای کمی در جهت افزایش رضایت مشتریان است. برنامهریزی منابع سازمان میکوشد تا تمام فرایندهای سازمان به صورت یکپارچه و با نگرش فرایندی با یکدیگر مرتبط نماید. علاوه بر یکپارچگی، ERP گزینههای برتر را نیز نشان میدهد، به همین دلیل شرکتهای بزرگ نرمافزاری از تمامی مراحل همچون تولید و پخش و توزیع مثالهایی دارند که در نسخههای خود به سازمانها ارائه میدهند و فناوری از طریق این سیستمهای جدید نرمافزاری وارد سازمان میشود. در یک دستهبندی کلی موارد زیر را میتوان به عنوان مهمترین موارد تفاوت بین سیستمهای اطلاعاتی مدیریت و سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان برشمرد.
۱- سیستمهای ERP به صورت بستههای نرمافزاری مرتبط به هم و مجتمع هستند در حالی که MISها ممکن است چنین نباشند.
۲- بستههای نرمافزاری ERP درون یک سازمان تهیه نمیشوند بلکه از فروشندگان نرمافزاری خریداری میگردند و قسمت اعظم یک سازمان را پوشش داده، جریان اطلاعات را در تمام طول سازمان تسهیل میکنند.
۳- بستههای نرمافزاری ERP بر مبنای فرایندهای کسبوکار هستند و نه بر مبنای اجزای وظیفهای کسبوکار و این مهمترین تفاوت آنها با سیستمهای اطلاعاتی مدیریت IS به حساب میآید.
4- ERP فقط از یک پایگاه داده استفاده میکند در حالی که MISها ممکن است مرکز دادههای خاص خودشان را داشته باشند و لزوماً با هم مرتبط نباشند.
۵- تکنولوژی تولید و محیط توسعه بستههای ERP یکسان و مشابه است ولی در MIS هر بخش ممکن است در محیط و بستر جداگانهای تهیه و اجرا شود.
➢ ERP داخلی و خارجی
همانند سایر محصولات نرمافزاری، ERP نیز در کشور ما مورد استفاده قرار میگیرد با این تفاوت که برخلاف بهبود چشمگیری که برای شرکتهای خارجی به همراه داشته، موفقیت چندانی در بالا بردن سرعت کارایی شرکتهای داخلی نداشته است بنابر اظهارات کارشناسان، دلایل اصلی این عدم موفقیت عدم آگاهی سازمانها از تفاوت میان ERP و MIS و روند اجرایی متفاوت ERP است. جرا که برای پیادهسازیERP، لازم است که سازمان مربوطه رفتهرفته نگاه و رفتار وظیفهگرای خود را به نگاه و رفتار فرایندگرا تغییر دهد.
بر اساس بررسیهای به عمل آمده، انتخاب نرمافزارERP داخلی یا خارجی، چالش مهمی برای سازمانها بوده و در این انتخاب، ملاحظات زیر اثرگذار هستند:
- نمونههای موفق از بهکارگیری نرمافزارهای خارجی در ایران بسیار اندک است،
- اشتیاق کاذب در تهیه نرمافزارهای خارجی و پرداخت هزینههای گزاف برای استقرار، تمدید اعتبار و پشتیبانی به دلیل عدم دسترسی مستقیم به شرکتهای عرضهکننده خارجی.
بومی نبودن و عدم تطابق نرمافزارهای ERP خارجی با کسبوکار کشورمان ایران.
5- چرا استفاده از ERP لزوم دارد؟
به همراه پیچیدگیها و ابهاماتی که در خصوص ERP در مقدمه آمد، مدیران اجرایی صنایع گاهاً با آماری از عدم حصول موفقیت در استقرار پروژههای ERP مواجه میگردند. ضمن اینکه در بخشهای آتی نکاتی که نادیده انگاشتن آنها میتواند، منجر به شکست و یا عدم نیل به موفقیت در استقرار ERP میگردد، باید متذکر گردید که سرمایهگذاری بر این سیستمهای در سال 1998 مبلغی معادل 17 میلیارد دلار بوده که هرساله به این اقبال 30 تا 50 درصد افزوده شده است، در بین 1000 شرکت برتر جهان بیش از 60 درصد آنها تا سال 2001 از سیستمهای ERP استفاده نموده و یا در حال استقرار آن بودهاند. در
ایران نیز نمونههایی از استقرار کامل یا نسبی سیستمهای ERP وجود دارد. هرچند ارزیابی این موارد هم اگر کاملاً مطابق با استانداردهای جهانی انجام پذیرد کاستیهایی را نمایش میدهد، اما باید به این نکته توجه داشت که بهبود پدیدهای مستمر و تدریجی است و در تمامی این نمونهها، علیرغم کاستیها، بهبودهای ارزشمند و غیر قابل انکاری به وقوع پیوسته است. از مزایای مهم ERP میتوان موارد زیر را برشمرد:
1- یکپارچگی پایگاه داده، دریافت اطلاعات در بخشهای مختلف را تسهیل نموده و از افزونگی نگهداری و گردش اطلاعات ممانعت مینماید.
2- با توجه به آنچه که در فوق به تفصیل ارائه گشت و با عنایت به اهمیت وجود به روشها (Best Practice) در ERP، با استقرار سیستم، امکان استفاده از تجارب و استانداردهای جهانی حاصل میگردد، البته میزان رسوب این بهروشها در سازمان کاملاً به استفادهکنندگان آن مرتبط میباشد، لذا آموزش و فرهنگسازی دو شق لاجرم در استقرار سیستمهای برنامهریزی سازمان میباشند.
3- سیستمهای ERP با توجه به اینکه فراروشها را در نهاد خود منتقل مینمایند بنابراین به عنوان پروژههای مهندسی مجدد مبتنی بر فناوری، فرایندها و ساختار سازمان ارزیابی میگردند، بنابراین مکانیزاسیون وضعیت موجود سازمان بههیچوجه از اهداف اینگونه سیستمها نمیباشد.
4- با توجه به یکپارچگی نرمافزار و پایگاه داده، استقرار این سیستمها با شفافسازی سازمان و فرایندهای آن منجر به تسهیل در تصحیح و گسترش فرایندها و ممانعت از سوءاستفادههای مالی و … میگردد.
5- افزایش سهولت در ارتقاء فناوری اعم از فناوریهای اطلاعات نظیر سامانههای RFID و یا اتوماسیون صنعتی، به این علت که سامانههای ERP حاوی بستر اینگونه فناوریها بوده و قابلیت یکپارچگی مناسبی را در خود دارند.
6- ERP باعث افزایش قابلیتهای نظیر برونسپاری، همکاریهای بین شرکتی، مدیریت روابط با مشتریان و یا سرمایهگذاری مشترک در سازمانها میگردد.
7- ارتقاء کیفیت فرایند تصمیمگیری با عنایت به استفاده از سامانههای پشتیبان تصمیم (Decision Support System) DSS و هوش تجاری
8- کاهش سطح موجودی و افزایش کنترل بر موجودی در انبارها اعم از انبارهای مواد خام، قطعات، محصول و پای کار، یکی از مهمترین سودمندیهای ERP میباشد، زیرا با قابلیت برنامهریزی امکان سفارش موارد فوق در زمان مورد نیاز و کنترل موجودی در آنها میسر میگردد.
9- افزایش کنترلهای مالی و امکان مشاهده و تصحیح گلوگاههای سازمان، یکی دیگر از منافع استقرار ERP میباشد.
10- تمامی موارد فوق منتهی به کاهش هزینهای نیروی کار و به تبع آن کاهش بهای تمام شده محصول و یا خدمات میگردد.
11- افزایش سرعت در اخذ نظریات مشتریان، ردیابی علل وقوع اشکالات منجر به پاسخ سریعتر به نیازهای بازار و به تبع آن امکان رقابت بهتر در بین رقبا میگردد.
12- یکی دیگر از نقاط بسیار پررنگ در استقرار سیستمهای ERP استفاده از قابلیتهای برنامهریزی آنها است، به عنوان مثال قابلیت برنامهریزی مواد و تولید، برنامهریزی اقدامات پیشگیرانه و تعمیرات تجهیزات، برنامهریزی آموزش حین خدمت نیروها، برنامهریزی تأمین و توزیع منابع، برنامهریزی ارائه خدمات رفاهی و درمانی و صدها قابلیت مشابه دیگر.
نکته بسیار پراهمیت در استقرار سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان پیچیدگی اینگونه سیستمها است، اما آنچه که گاهاً فراموش میگردد. این است که سادگی دلیل روی آوردن صنایع به ERP نیست بلکه استفاده از قابلیتهای منحصر به فردی چون محاسبه بهای تمام شده محصول و یا خدمات، کاهش موجودی و کنترل مؤثر انبارها، کاهش بهای محصول و خدمات، ارتقاء سرعت فرایند، یکپارچگی بیشتر با تکنولوژیهای روز دنیا مانند RFID، سیستمهای اتوماسیون صنعتی و از همه مهمتر قابلیت برنامهریزی نظیر برنامهریزی تولید، مواد، فروش، خرید، آموزش، نگهداری و تعمیرات و … میباشد که در سایر گونههای سیستمها، ناممکن و یا ناقص رخ میدهد.
6- روشهای افزایش موفقیت و تسهیل استقرار ERP
با رعایت نکات زیر به عنوان مقولههایی راهبردی و الزامی میتوانید استقرار ERP را در سازمان خود تضمین نمایید:
1- حمایت و التزام مدیریت ارشد سازمان
2- تأمین زیرساخت مناسب
3- شناخت صحیح فرایندهای موجود سازمان
4- انتخاب مشاوری که تجربه مشاوره را در این حوزه را داشته باشد،
بسیار بهتر است این مشاور در آتیه، نظارت بر استقرار را بر عهده گیرد.
5- انتخاب راهحل متناسب و بهینه
6- استفاده از تیم مناسب برای استقرار
7- عدم اصرار بر روشهای سنتی و خودداری از انجام تغییرات و بومیسازی به مقدار زیاد
8- توجه به فرهنگسازی و آموزش در جهت كاهش مقاومت محیطی
9- توجه به مهندسی مجدد فرایندها و کسبوکار
10- الزام و اصرار بر استراتژیك بودن تصمیم به استقرار ERP
11- کاهش تغییر مدیریت، ساختار یا اهداف و مأموریت سازمان در حین استقرار
12- ایجاد سامانههای مدیریت دانش و توجه به مخاطرات ناشی از ریزش نیروهای كلیدی
13- توجه به هزینههای پنهانی نظیر زیرساخت شبکه، آموزش، فرهنگسازی، مشاوره و انتقال دادهها و تخصیص بودجه کافی به این هزینهها علاوه بر هزینههای مشهودی مانند خرید لیسانس و استقرار
14- تخصیص زمان منطقی به تمامی فازها اعم از مستندسازی فرایندها و شناخت، ارزیابی، انتخاب، خرید، استقرار و بهکارگیری صحیح
15- برنامهریزی صحیح مناسب برای تحقق استقرار ERP و تدوین یک برنامه منسجم (IT Master Plan) ITMP
16- تعیین مقدار اعتبارسنجی، تصحیح، حجم و روش انتقال دادههایی که باید از سامانههای سنتی به ERP منتقل گردد.
نکته بسیار با اهمیت دیگری که در زمان پس از استقرار ماژولهای یک ERP در سطح کشور مشاهده میگردد و بهتر است هر دو گروه کارفرمایان و هم تأمینکنندگان بدان توجه ویژهای مبذول دارند، مسئله بهکارگیری واقعی و کامل ماژولهای مستقر شده ERP میباشد، لذا قویاً پیشنهاد میگردد که علاوه بر توجه کافی بر آموزش و فرهنگسازی، کارفرماها بهتر است در همان ابتدا با تأمینکننده قراردادی منعقد نماید تا اپراتورهایی آموزش دیده و مسلط از شرکت تأمینکننده، حداقل برای یک بازه زمانی شش ماهه در کنار پرسنل کارفرما، به همکاری در استفاده از ERP بپردازند.
ایجاد یکپارچگی سازمانی از منظر اطلاعاتی و افزایش سازگاری در اطلاعات موجود در سازمان پیادهسازی برنامهریزی منابع سازمان با ایجاد پایهای قوی از انباره دادهها. این سیستم دسترسی بهتر و سریعتر به دادهها را برای مدیریت امکانپذیر میسازد و به این ترتیب مدیریت میتواند به سرعت، اطلاعات مورد نیاز خود را جهت اخذ تصمیمات در اختیار داشته باشد. مهمترین مزیت برنامهریزی
کاهش وقفههای کاری و افزایش کارایی فرایندهاست.
بهبود تدریجی فرایندهای سازمانی بر اساس بهترین تجربیاتی که شرکتهای عرضهکننده نرمافزار از سازمانهای مختلف به دست آوردهاند.
7- مزايا و معايب سيستم ERP
- نسبت هزینههایی که برای استقرار آن میشود به منافعی که در سازمان ایجاد میکند 1 به 10 است.
- پس از استقرار در زمان کوتاهی بازدهی سازمان را افزایش میدهد.
- کنترل بودجه بهتر و مؤثرتر، بهبود برنامهریزی و فرایندهای مالی را نتیجه میدهد.
- پشتیبانی مؤثر در فرایند تصمیمگیری را خواهد داشت.
- پیادهسازی آن فرصت مغتنمی را برای مهندسی مجدد سازمان فراهم میسازد.
- باعث سادهسازی و استاندارد شدن روشها میشود.
- رضایت مشتریان را به دنبال دارد.
- در بلند مدت هزینههای سرمایهگذاری در بخشIT را کاهش میدهد.
- بازگشت سرمایه سریعتر از زمان لازم برای توسعه نرمافزار به صورت داخلی (IN-house) حاصل میشود.
- ابزار مشترک سازمانی در اجرای فرایندها و سیستمها به صورت به هم پیوسته ایجاد میکند.
- سیستمهای مجزا و پراکنده حذف خواهند شد.
- فرایندهای غیر مؤثر دستی حذف خواهند شد.
- یکپارچهسازی تمام عملکردها از قبل برقرار شده است.
- وابستگی به نیروی انسانی کم میشود.
- به اشتراکگذاری اطلاعات در سطح کسبوکار به سادگی حاصل میشود.
- فروشندگان و تأمینکنندگان میتوانند به صورت online ارتباط داشته باشند.
برخي معايب سيستم عبارتند از: - سرمایهگذاری اولیه نسبتاً زیاد
- ریسک بالا
- قسمتهای زیادی از سازمان درگیر میشوند
- بسیاری از سازمانها از کلیه امکانات ERP استفاده نمیکنند.
- برای پیادهسازی ERP ها منابع زیادی مورد نیاز است.
- زمان نسبتاً طولانی برای پیادهسازی در سازمانهای بزرگ مورد نیاز است.
پروژههای ERP (حتی کوچکترین آنها) ممکن است میلیونها دلار هزینه در پی داشته باشند؛ اما باید توجه داشت که برگشت سرمایه از ERP بسیار بالاست. سیستمهای ERP جهت دسترسی راحتتر به اطلاعات ، برای شرکتها زیرساختی از دادههای معتبر و یکپارچه فراهم میکنند که در نتیجه آن، میتوانند به نحو مؤثرتری و کسبوکار خود را مدیریت کنند. شرکتها جهت کسب بیشترین فایده از سرمایهگذاری خود برای ERP و اطمینان از اجرای سیستمها در زمانبندی و بودجهبندی تعیین شده، لازم است اجرای ERP را به دقت برنامهریزی کرده منابع کافی به آن اختصاص دهند.
یکی از توقعاتی که با توجه به مدیریت پروژههای نرمافزاری سنتی ایجاد شده آن است که شرکتها انتظار دارند پس از نصب ERP بلافاصله منافع و ارزش آن را ملاحظه نمایند (برگشت سرمایه). جنین تصوری اشتباه است، چرا که منافع و ارزش سیستمهای ERP مدتها پس از نصب آن آشکار میشود؛ بنابراین قبل از آشکار شدن این منافع ، لازم است از زحمات گروه اجرا قدرانی شده و از آنها پشتیبانی شود.
(میانگین کاهش هزینه ها در 62 شرکت که به سمت ERP رفته اند)
8- نیازمندیهای پیادهسازی پروژههای ERP
پیادهسازی پروژههای ERP مانند هر پروژه دیگری نیازمند به بسترسازی و مهیا نمودن امکاناتی است تا ریسک شکست پروژه را پایین آورده و عملیات مربوط به فاز پیادهسازی را مطمئنتر سازد. زمان و هزینه اجرای پروژه ERP نسبت به سیستمهای نرمافزاری دیگر بالا بوده و ارزش مطالعه قبل از پیادهسازی را که خود، هزینهبر میباشد، دارد
مراحل و نیازمندیهای استقرار ERP را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
- از آنجا که انتخاب ERP یک تصمیم استراتژیک است هیئتمدیره هر سازمانی باید در مورد آن با در نظر گرفتن تمامی جوانب تصمیمگیری نماید.
- تعریف پروژه نمونه یا هادی (Pilot).
- ایجاد ساختار مناسب برای اجرای پروژه.
- انتخاب ERP مناسب.
- بررسی و استخراج تفاوتهای فرایندهای موجود در سازمان با فرایندهای مستقر در ERP.
- مهندسی مجدد فرایندها به میزان تشخیص و صلاحدید سازمان.
- ایجاد بستر مخابراتی لازم.
- بومی کردن سیستم ERP به میزان تشخیص و صلاحدید سازمان و استقرار آن.
- بررسی نتایج.➢ هزینه استقرار ERP
- همانطور که در نمودار مشاهده میشود اگر هزینه کل استقرار A واحد باشد،60% آن هزینه پیادهسازی، 20% هزینه ایجاد زیرساختهای لازم و 20% هزینه نرمافزار است.
- زمان لازم برای پیادهسازی ERP
- زمان لازم برای پیادهسازی ERP یک تابع نمایی از حوزه فرایندها و اندازه سازمان است.
9- ای.آر.پی یک فرهنگ است
با یکپارچهسازی منابع برای سازمان ارزش خلق میکنند باعث استاندارد شدن و ارتقای مراحل عملیات میشوند تمام سازمان از یک منبع داده استفاده میکنند باعث افزایش گردش دادههای دقیق در سازمان میشوند ارتباطات سازمانی بهبود میبخشند و …
همه اینها دستهای از مزایاییاند که در منابع علمی برای سیستمهای برنامهریزی منابع بنگاه (ای آر پی) برشمرده میشود اما وقتی پای عمل به میان میآید اما و اگرهای بسیاری بروز میکند.
برخلاف تصور غالب که گمان میکنند، هزینه عمده پیادهسازی سیستمهای ای.آر.پی مربوط به خرید نرمافزارها، آموزش کارکنان و تبادلات اطلاعاتی است، تجربه جهانی نشان میدهد که بیشترین هزینه پیادهسازی، مربوط به فرایند مهندسی مجدد است، زیرا ای.آر.پی یک فرهنگ است؛ نه فقط یک راه حل.
از میان 1332 شرکت که در سال 2008 از این سیستمها بهره گرفتهاند، آمریکای شمالی و آسیای جنوب شرقی، هر یک با 31 درصد، بیشترین سهم را داشتهاند. در این میان منطقه خاورمیانه با کمتر از 14 درصد، در رده چهارم قرار دارد.
تجربه جهانی نشان میدهد که مقاومت کارکنان در برابر پیادهسازی ای.آر.پی در شرکتها، با 38 درصد، مهمترین چالشی است که این سیستمها در پیادهسازی با آنها روبهرو هستند.
تنها 13 درصد از استفادهکنندگان از این سیستمها، از آن رضایت کامل داشتهاند، درحالی که 44 درصد تقریباً راضی، 15 درصد تقریباً ناراضی، 4 درصد کاملاً ناراضی بودهاند و 23 درصد جواب قطعی به این پرسش ندادهاند. یک چاقوی دولبه است که هم میتواند سازمان را به موقعیت جدید و بهتر منتقل کند و هم میتواند باعث صرف هزینههای زیاد و عدم کارایی در نتایج شود.
➢ مقایسهای به نفع ایرانیها
در مقایسه خرید این سیستمها از منابع ایرانی و خارجی بايد افزود كه خرید و پیادهسازی یک مجموعه نرمافزاری از خارج، دهها میلیون دلار هزینه در بر دارد، چندین میلیون دلار هزینه نگهداری سالانه آن است، زمان پیادهسازی آن 5 تا 10 سال طول میکشد، نیاز به اخذ و تمدید سالانه لایسنس دارد. در بهرهگیری از آنها، دانش و فناوری به کشور منتقل نمیشود. باعث ورود نسخ قدیمی برنامهها به ایران میشود و همسازی آن با نرمافزارهای قدیمی و موجود، بسیار مشکل و گاه غیرعملی است. درحالی که خرید این مجموعه از داخل، تنها دهها هزار دلار هزینه دارد، نگهداری سالانه آن بسیار ارزانتر است، پیادهسازی آن 2 تا 3 سال زمان میبرد، امکان تمدید لایسنس به سادگی وجود دارد، خطر تحریم آن را تهدید نمیکند، امکان همسازی آنها با سیستمهای قدیمی وجود دارد و باعث ارتقای دانش و فناوری اطلاعات در کشور میشود.
جهت پیادهسازی یک مجموعه خارجی در کشور، دو راه پیش روی سازمانها وجود دارد: یکی، بومیسازی آن است که در این صورت، این مجموعه از استاندارد خارج میشود و شرکت سازنده دیگر آن را پشتیبانی نمیکند و دوم اینکه، شرکتها، فرایندهای خود را مطابق قابلیتهای مجموعه (سیستم ای.آر.پی خریداری شده) تغییر دهند که در این صورت، نیاز به تغییرات گسترده وجود دارد و این ممکن است از توانایی سازمانها خارج باشد و همچنین این گزینه، چالشهای ویژه خود را به همراه دارد؛ درحالی که سیستمهای ایرانی، این مشکلات را مرتفع کردهاند.
تجربه نشان میدهد که پس از اجرای ای.آر.پی، عملکرد سازمان به ناگاه کاهش مییابد و این یک فاز بسیار خطرناک برای سازمانهاست. تجربه یک شرکت ایرانی در این مورد باعث شد که در مرحله گذار، این شرکت چهار مدیرعامل عوض کند که این یک فاجعه بود؛ اما اگر این شرایط خوب مدیریت شود، شرکت به سوددهی کلان دست مییابد.
➢ لزوم تغییر نظام مدیریتی سازمانی
در ایران، در بیشتر سازمانها فردی به نام مدیرعامل در برابر هیئتمدیره مسئول است و او پاسخگوی همه مسائل سازمان است. درحالی که در بیشتر کشورهای توسعه یافته، فردی به نام مدیر ارشد اجرایی (CEO) پاسخگوی سود و زیان شرکت است و مدیر دیگری به نام مدیر ارشد اطلاعات (CIO) وجود دارد که امور مربوط به فناوری اطلاعات سازمان را انجام میدهد.
این تفاوت ساختاری، باعث تفاوت چشمگیر نوع حکمرانی فناوری اطلاعات در سازمانهای ایرانی و خارجی است و لازم است که در شکل حکمرانی سازمانهای ایرانی، منطبق با اشکال پذیرفته شده جهانی، تغییر صورت گیرد .
10- چرا استفاده از ERP لزوم دارد؟
به همراه پیچیدگیها و ابهاماتی که در خصوص ERP در مقدمه آمد، مدیران اجرایی صنایع گاهاً با آماری از عدم حصول موفقیت در استقرار پروژههای ERP مواجه میگردند. ضمن اینکه در بخشهای آتی نکاتی که نادیده انگاشتن آنها میتواند، منجر به شکست و یا عدم نیل به موفقیت در استقرار ERP میگردد، باید متذکر گردید که سرمایهگذاری بر این سیستمهای در سال 1998 مبلغی معادل 17 میلیارد دلار بوده که هر ساله به این اقبال 30 تا 50 درصد افزوده شده است، در بین 1000 شرکت برتر جهان بیش از 60 درصد آنها تا سال 2001 از سیستمهایERP استفاده نموده و یا در حال استقرار آن بودهاند. در ایران نیز نمونههایی از استقرار کامل یا نسبی سیستمهای ERP وجود دارد. هرچند ارزیابی این موارد هم اگر کاملاً مطابق با استانداردهای جهانی انجام پذیرد کاستیهایی را نمایش میدهد، اما باید به این نکته توجه داشت که بهبود پدیدهای مستمر و تدریجی است و در تمامی این نمونهها، علیرغم کاستیها، بهبودهای ارزشمند و غیر قابل انکاری به وقوع پیوسته است.
11- نتیجهگیری و پيشنهادات
همان طور كه ذكر گرديد آي آر پي نيازهاي سازمان را در جهت نيل به اهداف سازمان و يکپارچه سازي تمامي عمليات رفع مي نمايد و با يك نگاه متفاوت روند کليه فعاليتهاي شركتها را از حالت وظيفه گرايي به فرايند محوري تغيير جهت مي دهد.
اجراي ERP ، ساختار و فرآيندهاي سازمانها مورد هدف قرار مي گيرند، پس سازمانهايي موفق خواهند بود كه در مقابل تغيير ساختار سازماني و انطباق فرآيندهاي كسب و كار با سيستم ERP انعطاف مناسبي از خود نشان داده باشند .
نداشتن سيستم هاي يكپارچه اين چنيني در سالهاي اخير باعث ايجاد مشكلات عديده اي در سازمانها شده است اما در ابتداي امر سازمان ها و شركت هاي بزرگ بايد به مرحله قابل قبولي از امكان سنجي ERP در خود برسند؛ و پس از آن بايد در جستجوي اين باشند كه آيا بخش IT توانايي كاملي جهت پشتيباني از اين سيستم در سازمان ها را دارا هست يا خير.