جرثقیل سقفی

فصل اول: مقالات علمی و تخصصی

document کدینگ پیش درآمدی بر ساختار مدیریت منابع در زنجیره تامین

document تحلیلی بر مدیریت زنجیره تامین نظامی آمریکا و تبیین عوامل تاثیر گذار بر آن

document کلید گشایش در لجستیک و مدیریت محموله ها در زنجیره تامین sscc

ماهنامه شماره6(بهمن ماه 1394)

کدینگ پیش درآمدی بر ساختار مدیریت منابع در زنجیره تامین

چکيده

امروزه مدیریت زنجیره تأمین به عنوان یکی از مبانی زیرساختی پیاده‌سازی کسب‌وکار الکترونیک در دنیا مطرح است. براي مديريت مؤثر در اين حوزه، وجود ابزارها و زيرساختهاي اطلاعاتي ضروري است. مديريت منابع سازماني يكي از ابزارهاي مؤثر در مديريت زنجيره تأمین سازمانهاي بزرگ است كه پيادهسازي آن نيازمند بسترهاي شناسايي و ره‌گیری ميباشد. مركز ملي شماره‌گذاری كالا و خدمات با توجه به توانمندي در زمينه ارائه كد و شناسه اقلام و پیاده‌سازی كد ملي در سطح سازمان‌هاي مختلف كشور، می‌تواند به عنوان يك مدعي و متولي در اين حوزه وارد شده و بسترهاي مورد نياز را در زمينه مديريت منابع سازماني يا ERP متناسب با وضعيت صنعت ملي ايران فراهم آورد.
این مقاله برخی از بهترین ابزارها و تکنیکها را به منظور بهبود مديريت زنجيره تأمین و اهميت كدگذاري را براي مديريت منابع سازماني معرفي می‌کند.

1- مقدمه

زمان چندانی از قدرت بلامنازع تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان در بازار نمی‌گذرد. سال‌هایی که عرضه، تولید‌محور بود و تولیدکننده سلطان بی‌چون‌وچرای بازار. در چنان بازاری، کیفیت و انتظارات مشتری جایگاهی نداشته و رقابت مشکل‌ساز نبود؛ اما تنها ظرف چند دهه با حضور تولیدکنندگان نوظهور و عرضه بیش از تقاضا، مشتری قدرت تعیین‌کننده بازار شد و جلب نظر مشتری سبب رقابت روزافزون بین تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان.
در گذشته هر مرکز تولیدی با اهمیت دادن به تعداد محصول تولید شده، سعی در افرایش سهم خود در بازار داشت. پس از گذشت چند دهه مراکز تولیدی در ارائه کالای با کیفیت برای جذب مشتریان گام برداشتند. در دهههای اخیر پیشگامان صنعت اصلیترین شرط را برای رسیدن به سهم بیشتری از بازار فروش، برآوردن نیازها و خواستههای مشتریان میدانستند.
امروزه در بازار رقابتي موجود، بنگاه‌هاي اقتصادي و توليدي ناچار به رعایت اصولی شدند که ضمن برآورده کردن نیازها و انتظارات مشتری، تنوع و حق انتخاب ایجاد کرده و قیمت را کاهش دهد. در چنین شرایطی بنگاهها علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلي، خود را به مديريت و نظارت بر منابع و اركان مرتبط خارج از سازمان نيازمند يافته‌اند. علت اين امر در واقع دستيابي به مزيت يا مزاياي رقابتي با هدف كسب سهم بيشتري از بازار است. بر اين اساس فعاليتهايي نظير برنامه‌ريزي عرضه و تقاضا، تهيه مواد، توليد و برنامه‌‌ريزي محصول، خدمات نگهداري كالا، كنترل موجودي، توزيع، تحويل و خدمات مشتريان كه قبلاً همگي در سطح شركت انجام مي‌شدند، اينك به سطح زنجيره تأمین (عرضه) انتقال پيدا كرده است.
مدیریت زنجیره تأمین بر یکپارچه‌سازی فعالیت‌های زنجیره تأمین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها تأکید داشته و این مهم از طریق بهبود در روابط و فعالیت‌های زنجیره در جهت دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام، حاصل می‌شود.
در حالت کلی زنجیره تأمین از دو یا چند سازمان تشکیل می‌شود که رسماً از یکدیگر جدا هستند و به وسیله جریان‌های مواد، اطلاعات و جریانهای مالی به یکدیگر مربوط می‌شوند. این سازمان‌ها می‌توانند بنگاههایی باشند که مواد اولیه، قطعات، محصول نهایی و یا خدماتی چون توزیع، انبارش، عمده‌فروشی و خرده‌فروشی ارائه می‌کنند. در اين نگرش مصرف‌کننده نهایی نیز یکی از این اركان زنجيره تأمین در نظر گرفته می‌شود.
مديريت زنجيره تأمین (SCM) در واقع مديريت ارتباطات است. با بياني واضح‌تر، يك زنجيره تأمین تنها زنجيرهاي از فعالیت‌های تجاري به صورت ارتباطات یک‌به‌یک يا بنگاه به بنگاه نیست، بلكه شبكهاي از فعالیت‌های تجاري و ارتباطات بين آنها در یک فرآیند تکمیلی است.
«مديريت زنجيره تأمین» فرصت‌هایی را براي حصول يك تشديد مثبت در يكپارچهسازي و مديريت درون شركتي و بين شركتي پيشنهاد ميكند. در اين حالت، «مديريت زنجيره تأمین» با مزیت‌های فرايندهاي تجاري در ارتباط بوده و روش جديدي را براي مديريت فعالیت‌های تجاري و ارتباطات با ساير اعضا در زنجيره تأمین ارائه ميدهد.
در اين مقاله زنجیره تأمین، مدیریت زنجیره تأمین، راهكارهای زنجیره تأمین، ابزارها و تأثیر کدگذاری بر آنها و درنهایت راهكار مركز ملي شماره‌گذاری كالا و خدمات براي مديريت منابع در زنجيره تأمین مورد بررسی قرار گرفته است.

2- تاريخچه

در دو دهه 60 و 70 میلادی، سازمان‌ها برای افزایش توان رقابتی خود تلاش می‌کردند تا با استانداردسازی و بهبود فرایندهای داخلی خود محصولی با کیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنند. در آن زمان تفکر غالب این بود که مهندسی و طراحی قوی و نیز عملیات تولید منسجم و هماهنگ پیش‌نیاز دستیابی به خواسته‌های مشتري و درنتیجه کسب سهميه بيشتر در بازار است. به همین دلیل سازمان‌ها تمام تلاش خود را بر افزایش کارایی معطوف می‌کردند. در اين دیدگاه سنتی هر شرکتی تا حد امکان عملیات تولیدی را در درون سازمان خود انجام می‌داد.
در دهه 80 میلادی با افزایش تنوع در الگوهای مورد انتظار مشتریان، سازمان‌ها به طور فزاینده‌ای به افزایش انعطاف‌پذیری در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید برای ارضای نیازهای مشتریان روي آوردند. در دهه 90 میلادی، به همراه بهبود در فرایندهای تولید و به‌کارگیری الگوهای مهندسی مجدد، مدیران بسیاری از صنایع دریافتند که برای ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرایندهای داخلی و انعطاف‌پذیری در توانایی‌های شـــــرکت کافی نیست بلکه تأمین‌کنندگان قطعات و مواد نیز باید موادی با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیع‌کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکی با سیاست‌های توسعه بازار تولیدکننده داشته باشند؛ به عبارتي مباحثي چون كارايي، اثربخشی و كيفيت از محدوده‌های سازمان به خارج آن تسري يافته و مفاهيمي چون كنترل كيفيت جامع و بهره‌وري جامع كل را در بر ميگيرد. با چنین نگرشی، رویکردهای زنجیره تأمین و مدیریت آن پا به عرصه وجود نهاد. از طرف دیگر با توسعه سریع فناوری اطلاعات در سال‌های اخیر و کاربرد وسیع آن در مدیریت زنجیره تأمین، بسیاری از فعالیت‌های اساسی مدیریت زنجیره با استفاده از روش‌های جدید راحت‌تر انجام می‌شود. اين مسئله اهميت لزوم بازنگري در مديريت زنجيره تأمین و ايجاد بسترهای لازم را بيشتر از پيش مشخص می‌کند. .
زنجیره تأمین در دهه‌های اخیر سه دوره تغییر را طی کرده است.
در اولین دوره تمرکز بر این نکته بود که چگونه میتوان عملیات را در کل زنجیره تأمین کاراتر نمود. در دومین دوره توجه از کارایی به اثربخشی تغییر کرد تا تسهیم ایدهها و تجربیات در سطح تأمین‌کنندگان و دیگر اركان در مدیریت زنجیره تأمین رخ دهد. در دوره سوم بعضی شرکتها به اين نتيجه رسیده‌اند كه انجام فعاليتها به صورتی کارا و اثربخش (بهرهور) مستلزم گسترش زنجیره تأمین در میان صنایع است تا شرکت‌ها بتوانند در درون صنایع فعالیت کنند بنابراين بررسی چگونگی اين نوع فعاليت در دستور كار آنان قرار گرفته است. .
چنانكه شرح داده شد با بررسی خط مشیهای موجود از گذشته تا به حال، تغییر توجه صنعتگران را از تولیدی محور به مشتری محور شاهد خواهیم بود. در گذشته شرکت‌هایی که در عرضه کالا یا گروهی از کالاها با هم کار می‌کردند، سعی داشتند تا از یکدیگر جدا باشند و بر حفظ یا بهبود عملکرد خود تمرکز کنند. در دیدگاه جدید، سطوح مختلف تولیدی با یکدیگر رابطهای منسجم داشته، تعهدها بلندمدت بوده و هر شرکتی در تلاش برای هماهنگی با زنجیره تأمین کلی و کسب سود بیشتر در این راستا است.
ابزارهايي چون ERP،MRP و CRM به كمك صنايع آمده است تا با دريافت نظرات مشتري و برنامه‌ریزی منابع و مواد مورد نياز، بنگاه‌ها را براي ساماندهي برنامه‌های توليد و ارتقا و بهبود سيستم داخلي در رقابت تنگاتنگ و فشرده امروزي ياري ميكنند.
در دیدگاه مدیریت زنجیره عرضه، تمامی شرکتهایی که در تولید محصول نقش دارند، مانند حلقههای یک زنجیر، به یکدیگر متصل‌اند و سعی در ارائه خدمت بهتر به مصرف‌کننده نهایی محصول دارند. در اين راستا شرکتها تا حد امکان به یکدیگر کمک کرده و تنها به ارتقا خود فکر نمیکنند و اطلاعات موجود در یک شرکت را متعلق به زنجيره تأمین میدانند.

تعاريف و علائم اختصاری

زنجیره تأمین: زنجیره تأمین یا زنجيره عرضه يك گروه به هم وابستهاي از شركتهاست كه براي ايجاد هماهنگي در جهت كسب اهداف مشترك متقابل شكل گرفتهاند. این زنجیره وظیفه تأمین یا عرضه اقلام مشخصی را از اولین تأمین‌کننده تا آخرین مصرف‌کننده برعهده دارد.
مدیریت زنجیره تأمین: مديريت زنجيره تأمین به دنبال یکپارچه‌سازی واحدهای سازمانی در طول زنجیره تأمین و هماهنگسازی جريان مواد، اطلاعات و جريانهای مالی به منظور برآوردن تقاضای مشتری و با هدف بهبود رقابت‌پذیری است.
لجستیک: لجستيك مرتبط با فعالیت‌های پشتيباني از عمليات زنجيره تأمین است. اين واژه كه اولين بار در پشتيباني واحدهاي نظامي بكار رفت به مفهوم تدارك، آمادگي، پشتيباني، حمل‌ونقل و كارپردازي زنجيره تأمین است. لجستيك شامل یکپارچه‌سازی اطلاعات، حمل‌ونقل، موجودي، انبار، جابه جايي كالا و بسته‌بندی است.
اثربخشي: عبارت است از درجه يا ميزاني که سازمان به هدف‌های مورد نظر خود نائل می‌آید. اثربخشي يک مفهوم کلي دارد و به صورت کلي دربرگيرنده تعداد زيادي از متغيرهاست و به شكل خلاصه انجام كارهاي درست يا خروجي واقعي به خروجي پیش‌بینی شده تعريف ميشود.
کارایی چيست: واژه کارایی معني محدودتري دارد و عبارت است از مقدار منابعي که براي توليد يک واحد محصول به مصرف رسيده است. به شكل خلاصه كارايي انجام درست كارها يا نسبت منابع مصرفي واقعي به منابع مصرفي پيش‌بيني شده تعريف ميشود.
بهره وري جامع كل: بهرهوري يعني ميزان رسيدن به اهداف به صورتي مؤثر و با استفاده از حداقل منابع و امکانات. بهره‌وري جامع كل عبارت است از حاصل تمامي ستاندهها بر كل نهادهها با در نظر گرفتن ستانده‌ها و داده‌هاي غير ملموس. يا به شكل خلاصه انجام درست كارهاي درست.
مديريت کيفيت فراگير (TQM): کاربرد روشهاي کمي و نيروي انساني براي بهبود تمامي فرايندها در سازمان و پيشي گرفتن از نيازهاي مشتري، چه در زمان حال و چه در آينده است. در اين ديدگاه تمامي اركان تأمین يعني تمامي پرسنل، نيروهاي انساني، فرايندها و سيستم‌ها در بخش‌های تأمین‌کنندگان، تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان حتي مشتريان در كيفيت دخيل هستند.
قابل رویت بودن زنجیره تأمین: قابل رویت بودن زنجيره تأمین به عنوان در دسترس بودن (به اشتراک‌گذاری) و شفافیت اطلاعات در مورد محصولات (کیفیت، محل، نقطه فروش، داده و غیره) بین بازیگران مختلف زنجیره تأمین تعریف میشود.
چابکی زنجيره تأمین: توانايي يك زنجيره تأمین براي واكنش سريع به تغييرات موجود در بازار و نيازهاي مشتريان است. زنجيره تأمین چابك را می‌توان ساختاري با سرعت متناسب با خواسته‌ها و انتظارات مشتريان و كاركنان دانست كه در آن، هر سازماني می‌تواند استراتژي‌هاي کسب‌وکار، فرايندها، ساختار و سيستم‌هاي اطلاعاتي خود را به فراخور وضعیت مورد بازنگری قرار دهد.
یکپارچگی زنجیره تأمین: امروزه با توجه به چالش‌های پیش رو و هزینه زیاد موجودی‌هایی که در سیستم‌های عرضه گسسته برای پاسخ‌گویی به مشتریان لازم است و نیز افزایش سطح ارائه خدمت به مشتریان، شرکت‌ها باید با یکدیگر در زنجیره‌ها یا شبکه‌های تأمین و نه به صورت جزیره‌های دور افتاده از هم کار کنند؛ بنابراین، یکی از عوامل کلیدی موفقیت زنجیره‌های تأمین فراهم آوردن امکان همیاری و همکاری اعضای آنها است. این سطح از همکاری را یکپارچه‌سازی زنجیره تأمین می‌نامند.
انعطافپذيري زنجیره تأمین: انعطافپذیری به معنای «توانایی متفاوت بودن با توجه به نیازها به هر اندازه که دوست دارید» است. انعطاف‌پذیری توانایی انطباق به شیوه‌ای برگشت‌پذیر، با یک وضعیت موجود – به عنوان وضعیتی مخالف با سیر تکاملی سازمان که غیر قابل برگشت است- میباشد. انعطاف‌پذیری ممکن است به عنوان توانایی برای تغییر و یا واکنش نشان دادن با کمترین خسارت ممکن از نظر زمان، تلاش، هزینه و یا عملکرد تعریف شود.
اثر شلاقی: تقویت تغییرپذیری تقاضا از پایین زنجیره به سمت بالای زنجیره را اثر شلاقی می‌نامند. دلیل اصلی این طرز اسم‌گذاری این است که تقویت تغییرپذیری در تقاضا غیرخطی است؛ یعنی تغییری کوچک در تقاضای مشتری نهایی به صورت چند برابر خود را در تقاضای کارخانه نشان می دهد.
ERP: يک سيستم مديريت کسب‌وکار است که تمام فعالیت‌های تجاري شامل برنامه‌ريزي، توليد، فروش و بازاريابي را ايجاد و هماهنگ مي‌نمايد.
ردیابی و رهگیری: به توانایی یک سیستم در ارائه گزارش -بر اساس مؤلفه‌هایی مانند تأمین‌کننده و شيفت كاري توليد كه داده اصلي كالا محسوب می‌شوند- از وضعیت جاری (Tracking يا رهگيري محل قطعات را در عملیات تولید و انبار داخل شركت) یا سوابق محصولات (Tracing يا رديابي شامل مبدا و مقصد و جابجایی‌های مالکیتی و مکانی و تشخیص مسیر جابجایی) قابلیت ردیابی و رهگیری اطلاق میشود.
کدگذاری: نظریه کدگذاری یا نظریه رمزنگاری به بررسی روش‌های کدگذاری اطلاعات می‌پردازد و یکی از راه‌های حل مسئله در بخش‌های مختلف علوم است؛ به این ترتیب که می‌توان با استفاده از آن روش‌های مطمئن برای انتقال داده‌ها طراحی کرد بهگونهاي كه تکرارهای بی مورد کم شده و خطاها کاهش یابد.

3- چالشهای زنجيره تأمین

در یک زنجیره تأمین به علت تنوع بنگاه‌های موجود مسائلی به وجود میآید که مدیریت زنجیره تأمین مستلزم شناسایی آنها است. این مسائل از طبیعت و ماهیت زنجیره تأمین نشأت میگیرند. مسائلی چون پراکندگی فیزیکی زنجیره تأمین، حمل‌ونقل و سیستم شبکهای مواد، لجستیک و حمل‌ونقل، خدمات، یکپارچگی منابع تأمین، اطلاعات و اثر شلاقي که در مدیریت زنجیره تأمین مؤثر هستند.
افزایش سرعت جهانی‌شدن و فن آوریهای حوزه IT نیز یک چالش رو به رشد برای مدیریت زنجیره تأمین ایجاد میکند. روند فعلی برون‌سپاری سبب ظهور زنجیره عرضه جهانی چند لایه شده است که شامل شرکتها و کانالهای متعدد است. درنتیجه، زنجیرههاي تأمین پیچیدهتر، پرهزینهتر و آسیب‌پذیر هستند. در مقابله با این عدم قطعیت و پیچیدگی، شرکتها برای ماندن در یک محیط رقابتی جهانی و پویا تلاش ميكنند.
مسائل مهم و پیش روی زنجیره تأمین را می‌توان به شکل زیر دسته‌بندی کرد:
محل و فاصله: برای مدیریت زنجیره تأمین لازم است اطلاعات دقیقی از محل سکونت شامل مشتریان، تأمین‌کنندگان، انبار، امکانات تولید، بنادر، فرودگاه‌ها و غیره در اختیار باشد تا بتوان با استفاده از اطلاعات، ساختار اصلی شبکه زنجیره تأمین را تعریف کرد. می‌توان از کدپستی، GLN و یا مختصات GPS برای پیدا کردن یک محل استفاده کرد. برای پیدا کردن فاصله بین هر نقطه در شبکه، می‌توان از خط مستقیم و یا شمارنده(کانتور) جاده واقعی استفاده کرد؛ اما اینکه «کدام رویکرد مناسب‌تر است؟» به شرایط زنجیره و مدیریت آن بستگی دارد.
تقاضای فعلی و آینده: تعیین مؤثر نقاط تقاضا مهم است كه با تعیین محل و گروههای نیاز، نقاط تقاضا/عرضه مشخص می‌شوند بنابراین میتوان تقاضای فعلی و آینده را تعیین کرد.
خدمات مورد نیاز: نوع خدمات محل بالقوه انبارها را مشخص می‌کند. چیزهایی از قبیل حداکثر زمان حمل‌ونقل مجاز و یا حداکثر فاصله مجاز، بر انتخاب محل انبار مؤثر است.
اندازه و فراوانی حمل‌ونقل: معمولاً بزرگ بودن اندازه محموله سبب میشود در یک بار انتقال حجم بیشتری از تقاضا جابهجا شود بنابراین هزینه کاهش مییابد. برعکس هر چه تعداد جابهجایی بیشتر باشد هزینه نیز بیشتر است بنابراین این عوامل تأثیر مستقیم بر هزینه دارند. (فرکانس بیشتر = هزینه بیشتر، اندازه کوچک‌تر = هزینه بالاتر)
هزینه‌های انبارداری: شامل دو گروه هزینه ثابت و هزینه‌های متغیر است. محاسبه هزینه‌های ثابت و یافتن آنها آسان است اما هزینه‌های متغیر مانند هزینه نیروی کار می‌تواند مشکل‌آفرین باشد زیرا (در مناطق مختلف) ایستا و یکنواخت نیست.
هزینه‌های حمل‌ونقل: حمل‌ونقل از مباحث مهم زنجیره تأمین و مبحث مهمي از لجستيك بوده و لازم است اطلاعات هزینه‌ها مطالعه و مناسب‌ترین آنها انتخاب شود. تعیین نرخLTL يا FTL می‌تواند بسیار پیچیده باشد به عنوان مثال به «کلاس حمل‌ونقل»، »موارد استثنا» و «نوع کالا» بستگی دارد. علاوه بر این، نرخ حمل از یک مبدا تا یک مقصد مشخص با نرخ برگشت همان مسیر، الزاماً یکی نیستند.
حالت حمل‌ونقل: متناسب با جریان مواد از یک نقطه‌به‌نقطه دیگر، شناسایی حالت‌های حمل‌ونقل که به شکل معمول در حال استفادهاند اهمیت بسزایی دارد. به عنوان مثال انتقال گاز به حالت گاز و از طریق خطوط لوله یا شکل مایع آن از طریق کشتی.
اثر شلاقی: کوچک‌ترین موج اطلاعات مغشوش يا نبود اطلاعات مانند دادههاي مرتبط يا پیش‌بینی نادرست در هر حلقه زنجيره تأمین نوسان تقاضا را افزايش می‌دهد. اين نوسان سبب افزايش موجودي احتياطي، ارائه خدمات ضعيف به مشتري، كاستي در اجراي برنامه زمان‌بندی توليد، ناكارآمدي حمل‌ونقل و هزینه‌های بيشتر در زنجيره تأمین ميشود.
تحلیل گران زنجیره تأمین برای بهینه‌سازی فرآیندها تحت فشار فزاینده هستند و بسیاری از تحولات صنعت بر این فرایندها مؤثر است.
با جمع‌آوری اطلاعات در خصوص چالش‌های موجود، به درستی می‌توان یک مدل پایه از زنجیره تأمین ارائه داد. خروجی مدل، مانند هزینه کل، باید همان باشد که در دنیای واقعی وجود دارد. با استفاده از مدل می‌توان شاخص‌های زنجیره تأمین را مورد توجه قرار داده درنهایت به راهكارهاي ممكن دست يافت.

4- راهكارهای مدیریت زنجیره تأمین

برای مدیریت مؤثر زنجیره تأمین و مقابله با چالش‌های پيش رو باید مباحث روز در خصوص تجارت در نظر گرفته شده و راهكارهاي مدیریت زنجیره تأمین همچون چابکی زنجیره تأمین، قابل رویت بودن و یکپارچگی، شناسايي شوند.

5-1- چابکی زنجیره تأمین

يكي از بزرگ‌ترین چالش‌های پيش روي سازمان‌هاي امروزي، لزوم واكنش به سطوح فزاينده ناپايداري تقاضاهاست. به دلايل متعددي، چرخههاي عمر محصول و تكنولوژي كوتاه شده و فشارهاي رقابتي به كرات تغييرات در محصول را تحميل نموده و تنوع تقاضاهاي مصرف‌کننده‌ها بيشتر از گذشته ميشود. براي رفع اين چالشها، سازمان‌ها لازم است تا توجه خود را بر تلاش و كوشش در كسب چابكي بيشتر متمرکز كنند چراکه چابكي هم به تغييرات حجم و هم به تغييرات تنوع در كمترين دوره زماني اشاره دارد. به عبارت ديگر، سازمان لازم است كه سريعاً بتواند خروجیها را تنظيم کند تا با تقاضاي بازار انطباق يافته و سريعاً از يك شكل به شكل ديگر تغيير يابد. براي کسب‌وکار چابك، ناپايداري تقاضا حاد و مشکل‌آفرین نيست، زيرا فرايندها و ساختار سازماني و نيز روابط زنجیره تأمین، سازمان را قادر ميكنند تا از عهده هرگونه تغییر در تقاضا برآيند.
ساختار زنجيره تأمین داراي چهار ركن است. نمودار چابکی زنجيره تأمین را با استفاده از این چهار ركن، می‌توان به شکل زیر نشان داد:

1شكل 1- چابكي زنجيره تأمین

روابط همكارانه: اين استراتژي زنجيره تأمین عبارت است از توانايي براي جذب خريداران و تأمین‌کنندگان براي كار به صورت هماهنگ و تحت شبکه، همكاري و توسعه محصولات و سيستم اطلاعات به شکل مشترک.
يكپارچگي فرايند: يكپارچگي فرايند به عنوان اساس زنجيره تأمین بدين معناست كه زنجيره تأمین محور و مركزي از شركاست كه به يك شبكه متصل ميشوند.
يكپارچگي اطلاعات: اين مورد به عنوان زيربناي زنجيره تأمین، توانايي استفاده از فناوري اطلاعات براي تسهيم داده‌ها ميان خريداران و تأمین‌کنندگان و در نتيجه ايجاد مؤثر زنجيرههاي تأمین مجازي را در بر ميگيرد. زنجيره تأمین مجازي مبتني بر اطلاعات هستند نه مبتني بر موجودي انبار.
انعطافپذیری یا حساسيت نسبت به مشتری: اين مورد به عنوان اساس و محور زنجيره تأمین، توانايي ادراك يا شناخت و پاسخ‌گویی به نيازهاي جاري مشتري و بازار و نيز تغيير جامع و عدم اطمينان را شامل ميشود.
اين چهار ركن از طريق يك متدولوژي به هم گره میخورند تا آنها را در يك سيستم هماهنگ و يكپارچه، به قابلیت‌های رقابتي استراتژيك منتقل سازد.

5-2- قابل رویت بودن زنجیره تأمین

قابل رویت بودن زنجيره تأمین در میان نگرانی‌های ابراز شده توسط بسیاری از رهبران زنجیره تأمین، مهم‌ترین شاخص به شمار می‌آید. توانمندسازهاي سنتی در قابل رویت بودن زنجیره تأمین به اشتراکگذاری اطلاعات، پیاده‌سازی IT و روابط بین شرکای زنجیره تأمین است و نقش استانداردهاي ملي و جهانی زنجیره تأمین كه بخشی جدایی‌ناپذیر از هر یک از این امکانات توانمندسازي است، اغلب دست کم گرفته می‌شود.
یکی از ابزارهای مؤثر در این حوزه استفاده از رهگیری و ردیابی است. در بسیاری از اوقات مفهوم این دو عبارت اشتباه گرفته می‌شوند. رهگیری، توانایی دنبال کردن مسیر گردش یک آیتم یا قلم کالا به سمت پایین دست زنجیره عرضه از آغاز تا پایان است و ردیابی توانایی شناسایی منشا یک قلم کالا یا گروه از اقلام، از طریق اسناد تعریف شده در بالادست زنجیره تأمین.
قابل رویت بودن زنجیره تأمین یک مفهوم چند جانبه است که هنوز در ادبیات مدیریت زنجیره تأمین مورد کنکاش و بررسی است. مقالات علمی و گزارشهای کسب‌وکار قابل رویت بودن زنجیره تأمین را با قابل رویت بودن اطلاعات، شفافیت و حتی قابلیت ردیابی اشتباه میگیرند.
قابل رویت بودن زنجیره تأمین به عنوان اکسیر در مدیریت زنجیره تأمین جهانی چند لایه محسوب میشود زیرا به مفاهیم سودبخشی از قبیل افزایش پاسخگویی، چابکی زنجیره تأمین، بهبود عملکرد و حتی مزیت رقابتی خود زنجیره تأمین به عنوان یک کل دلالت دارد.
تحقیقات نشان دادهاند قابل رویت بودن زنجیره، طراحی صحیح زنجیره تأمین و تصویب استانداردهای تبادل اطلاعات ارتباط تنگاتنگی دارند و استفاده از پتانسیل استانداردهای مصوب شناسایی دادهها (استانداردهای جهانی مانند GS1 یا استانداردهای منطقهای) در زنجیره تأمین در میان طرح‌های مختلف مدیریت زنجیره تأمین، اقدام ارزشمند و اجتناب‌ناپذیری است. به شرط آنکه استانداردهای تبادل اطلاعات قابلیت سازگاری با شرایط مختلف زنجیره تأمین را برای ایجاد قابل رویت بودن داشته باشند.
رعايت استانداردهاي جهاني و منطقه‌ای مختلف سبب مي‌شود اطلاعات صحيح، پاك و بينقص منتقل شده و ابهامي در شناسايي و رويت اجزاي شبكه به وجود نيايد.

5-3- یکپارچگی زنجیره تأمین

مفهوم «مديريت زنجيره تأمین» از يكپارچهسازي خدمات لجستيكي در طول زنجيره تأمین به سمت يكپارچهسازي و مديريت فرايندهاي كليدي تجاري در طول زنجيره تأمین باز تعريف شده است.
لجستيك آن قسمت از مديريت زنجيره تأمین است كه كارايي و اثربخشي جريان روبهجلو و رو به عقب و نيز ذخيره‌سازي كالاها، خدمات و اطلاعات مربوطه بين نقطه آغازين زنجيره تا نقطه مصرف نهايي به منظور تأمین نيازمنديهاي مشتريان زنجيره را برنامهريزي ميكند، به كار ميگيرد و كنترل مينماید.
از جمله اقدامات استراتژیک در مدیریت زنجیره تأمین، سعی در ایجاد یک سیستم کارا و یکپارچه است که از طریق آن اثرات هر گونه حرکت و یا تغییری که در یک یا چند حلقه زنجیر ایجاد می‌شود، در سایر حلقه‌ها مشخص شود. برای مثال در صورتی که در خواستههای مشتریان- در هر یک از سطوح – تغییراتی حاصل شد بخشهای بالادست زنجیره شامل توزیع، فروش، انبار محصول، تولید، انبار مواد اولیه و تأمین‌کنندگان سطوح مختلف باید این تغییر را در ابعاد واقعي احساس نموده و خود را حتی‌المقدور با شرایط جدید تطبیق دهند. تغییرات درخواستهای مشتریان ممکن است به دلیل پیشرفت تکنولوژی و به بازار آمدن محصولات با کیفیت برتر توسط رقبا، نوسانات اقتصادی جامعه و یا به دلایل دیگری ایجاد شود. عکسالعمل سریع سازمان تولیدکننده محصول و یا خدمت و اعضا ما قبل در زنجیره تأمین می‌تواند ضامن موفقیت و ادامه حضور سازمان در بازار باشد. اين عكسالعمل ضمن ايجاد چابكي مانع ايجاد اثر شلاقي می‌شود.
يكپارچگي در زنجيرهی تأمین، كليه فعالیت‌های مرتبط با جريان کالا و تبديل مواد، از مرحلهی تهيه ماده اوليه تا مرحلهی تحويل کالای نهايي به مصرف‌کننده را شامل می‌شود. دو جريان اطلاعات و جريان هاي مالي و اعتبارات در ارتباط با جريان كالا هستند. اهميت يكپارچگي را در تعريف مديريت زنجيره تأمین می‌توان مشاهده كرد.
سه بعد در يكپارچگي مديريت زنجيرهي تأمین وجود دارد که در شکل دو نشان داده شده است. اين سه بعد عبارتند از:

1- هماهنگی عملکردی دروني: اداره فعاليتها و فرايندها در محدوده وظايف تأمین‌کننده يک شرکت در زنجيره تأمین
2- هماهنگی عملکردی فعالیت‌های بينابيني: از قبيل هماهنگی بين فعالیت‌های پشتيبانی و مالی، پشتيبانی و تو ليد، پشتيبانی و بازاريابی داخل یک شرکت زنجیره تأمین
3- هماهنگی فعالیت‌های بين سازمانی زنجیره تأمین: که بين شرکت‌هايي که از نظر قانونی جدا هستند اما در درون شبكه جريان محصول در زنجيره تأمین قرار دارند، صورت می‌گیرد.
يک عامل متمايز در بين هر يک از اين ابعاد عبارت است از مقدار کنترلی که مدير بر جريان محصول برای دستيابی به هماهنگی دارد.
در بازار رقابتی کنونی در ميان زنجيرههای تأمين عناصر موفقيت بستگی به افزايش توانايي مديريت در يکپارچهسازی ارتباطات شبکههای تجاری موجود در زنجيرهی تأمين دارد كه اين عناصر به طور مختصر در شكل شماره 2 نشان داده شده اند

2شكل 2- يكپارچگي زنجيره تأمین

5-4- انعطاف پذیری زنجیره تأمین

با توجه به تغییرات شرایط تولید و بازار، شرکت‌ها با فشار زیادی مواجه شده‌اند. یکی از راه‌های برخورد با این فشارها، مفهوم زنجیره تأمین و افزایش انعطاف‌پذیری آن برای برآوردن نیازهای متفاوت مشتریان است. شرکتها قبل از سرمایهگذاری به منظور دستیابی به انعطافپذیری، لازم است بطور دقیق ارزیابی کنند که چه نوع انعطافپذیریهایی میتواند برای عملیات شرکت مفید باشد و چگونه می‌توان این انعطافپذیری را به دست آورد. وضعیتها و شرایط مختلف در سازمان‌ها دارای سطوح متفاوتی از عدم قطعیت و تغییرات هستند، بنابراین زنجيرههاي تأمین به انواع متفاوتی از انعطاف‌پذیری نیازمندند.
برای آنکه یک زنجیره تأمین دارای انعطافپذیری مناسب باشد باید در شش جزء اصلی منعطف باشد.

  •  انعطاف پذیری سیستم عملیاتی (در دو بخش تولید و خدمت)
  •  انعطاف پذیری بازار (فروش)
  •  انعطاف پذیری لجستیکی
  •  انعطاف پذیری تأمین
  •  انعطاف پذیری سازمانی
  •  انعطاف پذیری سیستمهای اطلاعاتی

در واقع زنجیره تأمین در همه ابعاد و از کف فروشگاه تا سیستمهای داخلی شرکتها و بالاترین سطح مجموعه زنجیره با استفاده از فرایندها و لجستیک چنانکه در شکل 3 نشان داده شده است باید دارای انعطافپذیری باشد.

3شكل 3- انعطاف‌پذیری زنجيره تأمین

5- ابزارهای مهم برای مديريت زنجيره تأمین

تكنولوژي‌ها و ابزارهاي بسياري به منظور بهبود راهكارهاي زنجيره تأمین مورد استفاده قرار مي‌گيرند. دامنه پیاده‌سازی تكنولوژي، راه‌های جديدي را براي تغيير ساختار سازماني از تكنولوژي سخت‌افزار به تكنولوژي نرم‌افزار و اطلاعات به منظور سازمان‌دهي زنجيره تأمین فراهم می‌کند. براي استفاده از ابزارهاي مناسب لازم است كه فرايندهاي زنجيره تأمین شناسايي شوند. مدیریت زنجیره تأمین دارای سه فرآیند عمده و بحرانی است که عبارتند از:

مدیریت اطلاعات

گردش مناسب و انتقال صحیح اطلاعات باعث‏ می‏شود تا فرآیندها موثرتر و کاراتر از گذشته انجام و مدیریت آنها آسانتر شود. در بحث زنجیره تأمین‏ – همان‏طور که گفته شد – اهمیت موضوع‏ هماهنگی در فعالیتها، بسیار حائز اهمیت است. این نکته در بحث مدیریت اطلاعات در زنجیره، مدیریت سیستم‏های اطلاعاتی و انتقال‏ اطلاعات نیز صحت دارد. مدیریت اطلاعات‏ هماهنگ و مناسب میان شرکا باعث خواهد شد تا تأثیرات فزاینده‏ای در سرعت، دقت، کیفیت و جنبه‏های دیگر زنجيره تأمین به وجود آيد. مدیریت صحیح‏ اطلاعات موجب هماهنگی بیشتر در زنجیره‏ خواهد شد.

 مدیریت لجستیک

در تحلیل سیستم‏های‏ تولیدی، موضوع‏ لجستیک بخش فیزیکی زنجیره تأمین را در بر می‏گیرد. این بخش کلیه فعالیت‌های فیزیکی زنجیره تأمین از مرحله تهیه ماده خام تا محصول نهایی را به خود اختصاص‏ می‏دهد. %A