جرثقیل سقفی

رديابي و شناسايي اقلام در زنجیره‌تامین

فصلنامه شماره 34 (تابستان 1397)

  1. مقدمه

افزايش جمعيت و برقراري کانال‌هاي ارتباطي بين جوامع که افزايش تقاضا را به همراه داشت از یک‌سو و توسعه تکنولوژي‌ها و توليد انبوه، توسعه تجهيزات و روش‌های حمل‌ونقل از سوي ديگر و همچنين تغييرات رفتاري در الگوي مصرف، باعث تغييرات بنيادي در شيوه‌هاي تجارت شد، به‌نحوی‌که ديگر روش‌هاي سنتي جوابگوي اين نيازها نبوده و با کمک تکنيک‌هاي مديريت و ابزارهاي نرم‌افزاري و سخت‌افزاري جديد، تجارت نيز جنبه علميتر و تخصصي‌تري به خود گرفت.[1]

در هر دادوستد يا عمليات تجاري، يک عامل فروش و يک عامل خريد وجود دارد. ازآنجاکه درگذشته، معاملات منطقه‌اي و در يک محدوده جغرافيايي كوچك صورت مي‌گرفت، کالا مسير طولاني براي رسيدن به دست مصرف‌کننده طي نمي‌کرد. در اغلب مواقع توليد‌کننده محصولات خود را که در حجم کم توليد مي‌شد به‌طور مستقيم در بازار به مصرف‌کنندگان عرضه مي‌نمود. در بازارهاي بزرگ‌تر، بازرگانان با سفر به مناطق مختلف، حجم بيشتري از محصولات و کالاها را از محلي خريداري و به محل ديگر حمل و در آنجا عرضه مي‌کردند.

در دهههاي اخير با مطرح‌شدن مفاهيمي همچون زنجيره‌هاي تأمين به‌جای فرآيندهاي مستقل و جزيره‌اي که دربرگیرنده مجموعه‌اي از عناصر و عوامل وابسته به هم از تأمين‌کننده اوليه تا مصرف‌کننده نهايي است، تجارت و بازرگاني نيز در اين زنجيره متحول شد و عناصر مختلف زنجيره به‌طور مستقيم و غيرمستقيم در آن به ايفاي نقش پرداختند. همچنين با ورود به عصر اطلاعات، به دليل نياز به برنامه‌ريزي برمبنای اطلاعات صحيح در عرصه‌هاي مختلف، جريان جديدي در زنجيره به نام جريان اطلاعات به وجود آمد و مفهوم زنجيره را کامل نمود. در اين دوره مسأله ديگري كه اهميت پيدا كرد، ضرورت هماهنگي عناصر زنجیره‌تامین بود.

نوآوري‌ها در تکنولوژي اطلاعات به‌واسطه توسعه دانش کامپيوتر و نيازي که به اطلاعات دقيق‌تر، جزئي‌تر و به هنگام تر در مورد کالاها و محصولات وجود داشته و دارد، افزونگي اطلاعات را سبب شده است و اين افزايش، دسترسي، درک و تبادل اطلاعات را دشوار ساخته است. بانک‌هاي اطلاعاتي، سيستم‌هاي اطلاعاتي و سيستم‌هاي کدگذاري درک، به‌کارگيري و تبادل اطلاعات را تسهيل کرده‌اند. یک‌قلم کالا مسير يا مسيرهاي متعددي را در زنجيره‌هاي تأمين طي مي‌کند و اطلاعات متفاوتي را با خود حمل مي‌نمايد. هر يک از عناصر زنجيره ممکن است موجب افزونگي اطلاعات شود يا اطلاعات را به کار گيرد. بنابراين سيستمي لازم است که بتواند اطلاعات کالا را مديريت کرده و امکان رهگيري و دنبال نمودن کالا را بر اساس اطلاعات فراهم آورد به‌نحوی‌که هر يک از عوامل زنجيره به‌واسطه نوع نياز خود کالا را در زنجيره شناسايي و تعقيب كند.

بسياري از کنترل‌هايي که مي‌تواند در بهبود عملکرد مديريت زنجيره تامین نقش داشته باشد نيازمند رهگيري کالا در چرخه عمر محصول است. براي اين منظور لازم است اطلاعات مکاني در طول مسير با سازوكار خاصي ثبت و نگهداري يا به هنگام شود.

  1. بيان مسأله و اهميت آن

قابليت رديابي (مستندسازي حركت محصول در زنجیره‌تامین) راهي است كه تاريخچه‌اي قابل‌بررسی از محصول را فراهم ميسازد. ايجاد قابليت رديابي از طريق استقرار سیستم‌های رديابي ممكن است. اين سیستم‌ها ميتواند كاغذي باشد، اما در حال حاضر از پیشرفته‌ترین ابزارهاي فناوري اطلاعات نيز جهت استقرار، تجهيز و راهاندازي سيستم رديابي استفاده ميشود. استقرار اين سیستم‌ها از گذشته دور در صنايع خودروسازي، هواپيماسازي، تسليحات و مهماتسازي رواج داشته است ولي مدت كمي است كه در ساير رشته‌های صنعتي نظير صنايع غذايي و صنايع شيميايي و فولادسازي مطرح گرديده است.

افزايش سطح آگاهي و به‌تبع آن انتظارات مشتريان از توليدكنندگان باعث شده است قابليت رديابي نه به‌عنوان يك مزيت، بلكه به‌عنوان يك الزام از سوي مشتريان درخواست شود. علاقه مشتريان به داشتن اطلاعاتي دربارهي مبدأ اوليه، شرايط فرآوري، توليد، مونتاژ و عرضه محصول باعث شده است سيستمهاي رديابي در قالب سيستمهاي اطلاعاتي حوزه بازاريابي و فروش اهميت فراواني بيابند .[2] علاوه بر مشتريان، نهادهاي دولتي يا نظارتي نيز خواهان استقرار سیستم‌های رديابي و فراهم آمدن قابليت رديابي توسط توليدكنندگان و پاسخگو بودن آن‌ها در رابطه با توليداتشان هستند. در حال حاضر بحث امنيت و كيفيت محصولات ارائه‌شده به بازار به‌عنوان موضوعي بحراني مطرح است. شيوع برخي بیماری‌ها نظير آنفلوانزاي مرغي و جنون گاوي، ارائه محصولات تقلبي در بازار لوازم الكتريكي و داروها و … باعث شده است قوانين سختي در رابطه با الزام استقرار سیستم‌های رديابي در آمريكا و اتحاديه اروپا وضع گردد.

موضوعاتي كه تاكنون مطرح شد بيشتر به جنبههاي الزام‌آور در رابطه با سیستم‌های رديابي و قابليت رديابي پرداختند. علاوه بر اين موارد، جنبه انگيزشي استفاده از قابليت رديابي به‌عنوان راهكار و ابزاري در حل مسائل، چالش‌ها و مشكلات صاحبان کسب‌وکار بر اهميت موضوع ميافزايد. بسياري از مشكلات زنجیره‌تامین (مانند هزينه بالاي لجستيك، اثر شلاقي و غیره) با دسترسي به‌موقع به اطلاعات مربوط به جريان مواد قابل‌پیشگیری است.

دسترسي به اطلاعات به‌روز به‌عنوان اساس و پیش‌شرط پیاده‌سازی بسياري از تکنولوژی‌های نوين در حوزه بهینه‌سازی مدیریت‌زنجیره‌تامین است. در اين رابطه سیستم‌های رديابي نقش بسيار مهمي در فراهم كردن اطلاعات موردنیاز دارند و تغذيه اطلاعاتي بسياري از سیستم‌ها را در سطح زنجیره‌تامین بر عهده‌دارند. در حال حاضر فناوري RFID[1] به‌عنوان يكي از فناوريهاي نوين در استقرار سيستمهاي رديابي مطرح‌شده و موردتوجه عرضهكنندگان این‌گونه سیستم‌ها قرارگرفته است.[2]

سيستمهاي رديابي علاوه بر تأمین اطلاعات مربوط به مشخصات مواد ترکیب‌شده براي توليد محصولات نهايي، اطلاعات مربوط به شرايط محيطي و اصول حاكم بر فرآيندهاي توليدي را نيز ثبت می‌کنند. تحليل اين اطلاعات ميتواند كمك مؤثری در كاهش ضايعات و دوبارهكاريها در خطوط توليد و ارتقا بهرهوري آن‌ها داشته باشد. همچنين مديريت جريان محصولات و مواد مرجوعي در زنجیره‌تامین از مباحث مهم و از فرآيندهاي كليدي و محوري مدیریت‌زنجیره‌تامین محسوب ميشود. فقدان سيستمهاي رديابي مواد موجب عدم توانايي در ريشهيابي مشکلات و مواد معيوب می‌گردد.

با عنايت به توضيحات فوق، قابليت رديابي به‌عنوان يك توانايي مهم و كليدي در ادبيات مديريت کسب‌وکار مطرح است و استقرار سیستم‌های پشتیبانی‌کننده از اين قابليت به‌عنوان یک‌راه حل و راهكار جدي در برخورد با مسائل و مشكلات پيش روي مديران قرار دارد.

مرور ادبيات

مطالعات و مرور ادبيات موضوع نشان ميدهد اكثر تحقيقات انجام‌شده در اين زمينه به بحث ضرورت وجود قابليت رديابي و منافع حاصل از آن پرداخته‌اند. سيندا و لامران[2] [3] با بررسي 10 نمونه در شركتهاي توليدكننده و توزيعكننده به بررسي اثر استفاده از سیستم‌های شناسايي و رهگيري خودكار در مديريت موجوديها پرداختند و اعلام كردند بيشترين حوزه كاربرد اين سیستم‌ها در زمينه رهگيري موجودي در جريان ساخت و تحويل محصول نهايي به مشتريان است. در تحقيق ديگري مانتو[3] [4]مدلي را براي توسعه و پيادهسازي فناوري باركد جهت مديريت موجوديها و بازاريابي ارائه كردند كه روي جنبههاي سازماني سيستمهاي اطلاعاتي متمركز بود. در تحقيق انجام‌شده توسط فليش وتلكامپ[4] [5]با استفاده از تکنیک‌های شبيهسازي به بررسي اثر شفاف نبودن اطلاعات موجوديهاي مواد در زنجیره‌تامین پرداخته‌شده است و درنهایت استفاده از سيستمهاي شناسايي خودكار به‌عنوان راه‌حل اين موضوع پيشنهاد گرديد. يااو و كارسون[5] [6] به بررسي اثر ارتباطات زمان حقيقي در مديريت موجوديها پرداخته و ابزارهاي شناسايي و رديابي خودكار را مطالعه و بررسي نموده و آثار مثبت بهكارگيري آن‌ها را گزارش كردهاند. بليس و همكاران[6] [7] به چالش‌های موجود در برقراري قابليت رديابي در شبكه تأمین مواد غذايي و فرآوردههاي كشاورزي و همچنين نيستروم و يو[7] [8] به بررسي چالشهاي به‌کارگیری RFID در زنجیره‌تامین پرداختهاند.

در تحقيقات انجام‌شده توسط ياگي و آراي[8] [9] كاربرد سیستم‌های رهگيري و شناسايي در صنعت ساخت‌وساز و پيمانكاري موردبررسی قرار گرفت. رسيكو و كاركانين[9] [10] هم، به بررسي استفاده از سیستم‌های شناسايي و رديابي در مديريت پروژه و مديريت موجوديها در همين صنعت پرداختهاند.

تحقيق وربك و وراد[10] [11] نشان می‌دهد مصرفكنندگان محصولات غذايي به اطلاعات رديابي مبدأ مواد غذايي علاقه چنداني ندارند ولي به موضوعات و اطلاعات كيفي محصولات و گارانتي آن‌ها بسيار علاقه‌مند هستند. در تحقيقي كه توسط برتولين و همكاران[11] [12] صورت گرفته با استفاده از روش FMEA [12]به بررسي نقاط بحراني كه ممكن است در پیاده‌سازی سيستم رديابي با آن‌ها مواجه شد پرداخته‌شده است و راهكارهايي براي جلوگيري و رفع آن‌ها ارائه‌شده است. جانسن والر و دن دراپ[13] [13] يك مدل اطلاعاتي در رابطه باقابلیت رديابي در سطح سازمان ارائه كردند كه پايه مناسبي براي تحقيق در سطح زنجیره‌تامین فراهم آورده است.

در داخل كشور نيز بابك ياري در سال 1385 در پایان‌نامه خود تحت عنوان “طراحي سيستم اطلاعاتي رديابي مواد در زنجیره‌تامین”به راهنمايي دكتر جعفر رزمي [1] به نحوه طراحي سیستم‌های اطلاعات رديابي پرداخته است.

همان‌گونه كه ملاحظه می‌شود اكثر تحقيقات صورت گرفته به بررسي منافع و آثار و تبعات سيستم رديابي پرداخته‌اند و تنها سازمان GS1 و موسسه بین‌المللی ISO مدلهايي در اين زمينه ارائه دادهاند كه در قسمت 11 معرفي ميشوند.

مدل ارائه‌شده در اين تحقيق از مدل‌های GS1 و ISO اقتباس گرديده و با شرايط كشور متناسب شده است. سادگي و امكان اجراي اين مدل توسط تمامي عناصر زنجیره‌تامین ويژگي مهم آن است كه اين موضوع می‌تواند منجر به فراگير شدن مدل در گسترهاي بزرگ شود.

با توجه به اينكه جريان مواد و عمليات مهم‌ترین جريان زنجیره‌تامین است و اين تحقيق نيز روي قابليت رديابي مواد در سطح زنجیره‌تامین تمركز دارد، مدل ارائه‌شده می‌تواند به‌عنوان بستر مناسبي براي مدلسازي ساير مفاهيم و نيازهاي اطلاعاتي در سطح زنجیره‌تامین بكار گرفته شود زيرا موجودیت‌های زنجیره‌تامین براي كليه مدل‌های قابل توسعه یکسان‌اند و تنها نوع ارتباطات ميان آن‌ها و مقصود از مدلسازي متفاوت است.

  1. ضرورت و هدف تحقيق

در قسمت قبل اهميت قابليت رديابي از ديد ذينفعان مختلف اعم از توليدكنندگان، مشتريان و نهادهاي دولتي مورداشاره قرار گرفت. تاكنون راهكارهايي براي پشتيباني از اين قابليت در اختيار متقاضيان قرارگرفته است. سیستم‌هایی كه تاكنون جهت استقرار قابليت رديابي معرفی‌شده‌اند، جامع نيستند و به فراخور نياز هر گروه از كاربران و به‌صورت موردي تهيه گردیده‌اند. برخي از اين ضرورت‌ها و راه‌حل‌ها به شرح زير است:

  1. راه‌حل‌های كنوني اکثراً مبتني بر يك فناوري خاصي نظير باركد يا RFID هستند و بيشتر به جنبههاي سخت‌افزاری راهحل پرداختهاند تا جنبههاي سازماني و نرم‌افزاری. اين موضوع باعث شده بسياري از كاركردها و اهداف مورد انتظار از سيستم رديابي محقق نشده و تنها رهگيري و رديابي محصول آن‌هم به شكل ناقص صورت پذيرد.
  2. سيستمهايي كه تاكنون ایجادشده‌اند، تنها بر اساس شرايط و نيازهاي يك مورد خاص و حداكثر يك صنعت خاص تهیه‌شده‌اند. اين موضوع جامعيت راه‌حل ارائه‌شده را جهت به‌کارگیری در شرايط متفاوت زير سؤال می‌برد.

يكي از مشكلات راهحلهاي موجود،‌ توانايي پوشش دهی آن‌ها به دامنه تعريف محصول و تأمین‌کنندگانی است كه در توليد محصول و اجزاء آن نقش دارند، به‌طوری‌که اين سیستم‌ها براي استفاده در زنجیره‌های تأمین با تعداد اعضاي بالا پاسخگو نيستند. اين موضوع باعث می‌شود كه قابليت رديابي به‌صورت جزیره‌ای و محلي حاصل شود. سيستم مطلوب سيستمي است كه قابليت پشتيباني از تعاملات همه بازيگران زنجیره‌تامین را داشته باشد.

اغلب سیستم‌هایی كه به‌صورت موردي پيادهسازي شدهاند به جنبهاي خاص از قابلیت‌های كاركردي سيستم رديابي پرداختهاند. به‌طور مثال جنبه مديريت كيفيت يا جنبه رهگيري محصول نهايي؛ بنابراين نياز است كه رويكردي جامع و انعطاف‌پذیر در مورد رديابي ارائه شود كه ویژگی‌های زير را داشته باشد [2].

– وابسته به فناوري خاصي نباشد و بتواند فناوريهاي مختلف را حتي به‌طور هم‌زمان به خدمت بگيرد.

– با تحليلي جامع نسبت به كاركردهاي مورد انتظار از قابليت رديابي و سيستم پشتيبان آن تهیه‌شده باشد.

– انعطاف لازم جهت توسعه قابليت کارکردی‌اش در آينده را داشته باشد.

– پشتيباني لازم را از وقایع زنجیره‌ تامین و تعاملات چند زنجیره‌تامین فراهم آورد.

  1. رهگيري و قابليت رديابي

واژه رهگيري مستقل از کاربرد آن در مورد کالاها و اقلام تجاري به معني قابليت شناسايي موقعيت فعلي و گذشته يک موجوديت در طول يک مسير است اما به‌طور خاص در مورد اقلام تجاري عبارت است از “قابليت شناسايي موقعيت فعلي و گذشته یک‌قلم کالا (قلم تجاري) در مسير جريان و عمر آن و به دست آوردن تاريخچه‌اي از آن قلم تجاري”.

مراجع مختلف با توجه به ديدگاه و رويكرد خود در استفاده از قابليت رديابي تعاريف ديگري از آن ارائه کرده‌اند كه در ادامه برخي از آن‌ها ذکرشده‌اند.

قانون عمومي مواد غذايي اروپا قابليت رديابي را به‌عنوان ابزاري جهت تضمين کیفیت و امنيت محصولات و زيرساخت لازم جهت توليد، پردازش و تحويل آن‌ها از مبدأ توليد تا نقطه فروش و مشتري نهايي مطرح ساخته و آن را این‌گونه تعريف ميكند: «قابليت رديابي به‌عنوان قابليت دنبال نمودن و پيگيري در كليه مراحل توليد و توزيع يك محصول غذايي، خوراكي و همچنين مواد اوليه و حيواناتي است كه در توليد محصولات غذايي نقش دارند»

بر اساس تعريف ISO، قابليت رديابي، دستيابي به تاريخچه، كاربردها و موقعيت يك موجوديت به‌وسیله اطلاعات ثبت‌شده است. نكته مهم در اين تعريف توجه به اطلاعات ثبت‌شده است كه امري مهم و ضروري در جهت ارضاء كردن مقتضيات و الزامات رديابي است.

تعريف مو [14] از رديابي: قابليتي است كه بتوان سابقه يك بسته محصول را در كل زنجيره توليد يا قسمتي از آن (مواد اوليه) تا حمل به كارخانه، انبار، فرايند توليد، توزيع و فروش پيگيري كرد.

ازآنجاکه معمولاً یک‌قلم کالا در يک زنجيره تأمين که ممکن است شامل اجزاي مختلفي باشد جريان مي‌يابد بنابراين رهگيري کالا بايد بتواند با همه بخش‌هاي اين سيستم يا زنجيره سازگار شود.

چون رهگيري با موقعيت و وضعيت یک‌قلم کالای تجاري در ارتباط است و به عبارتي براي رهگيري نياز به قلم کالايي داريم که جابجا شده و در زنجيره حرکت نمايد و همچنين اطلاعاتي که بتواند وضعيت قلم کالا را بيان نمايد، پس شرط لازم پياده‌سازي رهگيري، وارد شدن همه بخش‌هاي زنجيره تأمين در جريان‌هاي فيزيکي و اطلاعاتي است.

براي بيان وضعيت و موقعيت یک‌قلم کالای تجاري ضروري است که انواع اطلاعات، چگونگي حضور يا عدم حضور آن‌ها در فرآيند رهگيري اقلام بررسي شود. هر قلم کالای تجاري دربردارنده دو نوع اصلي اطلاعات است، ايستا[14] و تراکنشي[15] [1]. اطلاعات ايستا اطلاعاتي هستند که ثابت بوده و ماهيت قلم کالا را نشان مي‌دهند و با تغيير محل قلم کالا و انتقال از جايي به‌جای ديگر تغيير نمي‌کنند. اين اطلاعات براي شناخت كالا يا موجوديت مرتبط كاربرد دارند. در مقابل اطلاعاتي هستند که در تراکنش‌هاي یک‌قلم کالا نقش دارند و با شرکت کردن قلم کالا در فرآيندها و تراکنش‌هاي مختلف تغيير کرده و افزوده يا کاسته مي‌شوند. براي رهگيري یک‌قلم کالا به هر دو نوع اطلاعات نياز است.

به‌طور خلاصه اطلاعات رهگيري دربردارنده پاسخ اين سؤالات است که چه‌ چيزي (کالاي رهگيري شونده)، توسط چه کسي (شرکا و عوامل واقع در مسير)، در چه محلي (موقعيت‌هاي مکاني بالقوه در زنجيره)، در چه زماني (مي‌تواند بازه زماني باشد) و تحت چه رويدادي قرارگرفته است؟ اين اطلاعات مي‌تواند مبتني بر چارچوب فوق ارائه شود.

  1. روشهاي رديابي

روشهاي رديابي كه ازنقطه‌نظر سيستم‌هاي اطلاعاتي مناسب هستند عبارتند از [1]:

رهگيري: تعقيب يك شيء در طول زنجيره تأمين و ثبت هرگونه دادهي مرتبط با هر رابطه تاريخي يا نظارتي است.

رديابي پيشرو[16] (where-used relation): روابط “كجا(ها) رفت” ميان اشياء را دنبال مي‌كند. در اين نوع روابط مي‌گويند یک‌قلم كالا در كدام انباشته‌هاي[17] (مشخص) از محصولات نهايي مصرف‌شده است.

رديابي پسرو (رهگيري[18]) (where-from relation): به بررسي روابط “از كجا” ميان اشياء مي‌پردازد. اين روابط بيان‌كننده اين است كه يك گروه خاص از يك محصول خاص از كدام انباشته‌ها و عناصر تشکیل‌دهنده‌اش به وجود آمده است. به‌عبارت‌دیگر رهگیری عبارت است از توانايي شناسايي اصل، ويژگي‌ها و يا مکان یک‌قلم کالای قابل رهگيري خاص که در زنجیره‌تامین قرار دارد.

رديابي داخلي: براي پياده‌سازي فرآيند رهگيري داخلي بايد حداقل يکي از چهار رويداد زير اتفاق بيفتد:

– جابجايي و حرکت

– تبديل

– انبار و ذخيره‌سازي

– تخريب و انهدام

در صورت رخداد چنين مواردي، رهگيري منطقي به نظر مي‌رسد. چراکه هر بخشي با حفظ و نگهداري داده‌هاي ورودي، با تغييراتي داده‌هاي جديدي توليد مي‌کند و به‌منظور ايجاد امکان رهگيري، اين داده‌ها بايد به‌گونه‌ای ثبت شوند تا قابل بازيابي باشند.

رديابي خارجي: لازمه اين كار، جابجايي قلم کالاي مورد رهگيري از بخشي به بخش ديگر از زنجيره است.

به‌منظور شکل‌گيري يک فرآيند رهگيري مناسب و توسعه آن، هر يک از اجزا بايد رديابي داخلي (در درون موسسه) و خارجي (با مؤسسات ديگر) داشته باشد.

  1. كاركردها و منافع حاصل از به‌کارگیری سيستم‌هاي رديابي

ثبت جريان يك محصول طي فرايند توليد و توزيع و ذخيره آن در بانكهاي اطلاعاتي كاركردهاي مختلفي در بهبود کسب‌وکار دارد. كاركردهاي اوليه سيستم رديابي عبارت‌اند از دسترسي به موقعيت فعلي محصول، فرد مسئول در رابطه با آن، مقصد يك محصول خاص و فهرستي از انباشته‌ها و تأمين‌كنندگان مواد اوليه كه جهت توليد محصول مشخصي به كار گرفته‌شده‌اند [1].

قابليتهاي كاركردي جانبي شامل امكان فراخوان محصولات، ارائه شناسنامه محصولات، ارائه گزارشهايي در رابطه با تاريخچه توليد، شرايط محيطي، ویژگی‌های فرايندهاي توليد و توزيع و كيفيت محصول طي فرايندهاي ذکرشده است. با يكپارچه كردن اين كاركردها سه كاركرد اصلي (شناسايي و ثبت و پردازش اطلاعات) براي سیستم‌های رديابي در نظر گرفته‌شده است.

1– شناسايي: براي شناسايي، كدي كه مي‌تواند به‌صورت متن (عدد)، تصويري (باركد) و يا الكترونيكي باشد به محصول تعلق مي‌گيرد. اين كد مي‌تواند در يك برچسب كاغذي، فلزي يا تگ RFID يا هر نوع برچسب ديگري قرار گیرد و به‌صورت فيزيكي به محصول الصاق گردد.

2- ثبت: با خواندن يا اسكن كردن كد روي برچسب مي‌توان به اطلاعات محصول دسترسي يافت و بدين ترتيب زمينه دسترسي به دادههاي لازم درباره‌ی محصول (انباشته) در بانك اطلاعاتي فراهم مي‌گردد. حداقل اطلاعاتي كه در زمان ثبت وارد بانك اطلاعاتي مي‌شود، شامل شماره شناسايي محصول، زمان ثبت، منبع ثبت‌کننده و فاز و مرحلهاي از زنجيره يا فرايند است كه ثبت صورت مي‌گيرد.

3- پردازش اطلاعات: ماهيت پردازش اطلاعاتي بستگي به هدف كاربردي سيستم رديابي دارد. ذخيره‌سازي اطلاعات ثبت‌شده به‌عنوان اولين هدف پردازش، به‌صورت استاندارد ميان كليه سیستم‌ها مشترك است و ساير ماژول‌ها بستگي به هدف سيستم دارد.

استفاده از سیستم‌های رديابي محدود به بحث ايمني محصولات و مسؤولیت‌های مدني ناشي از آن نيست. در حوزه لجستيك، كاهش خطرپذيري يك زنجيره تأمين در مقابل تأثيرات محيطي (مشكلات ترافيكي، تأخيرات توليد و …) مي‌تواند از اهداف تصميم به ايجاد قابليت رديابي باشد. اين موضوع به‌صورت مشابه در زنجيره‌هاي تأمين بهنگام (JIT) نظير خودروسازي و صنايع هوا-‌فضا صدق مي‌كند. مهم‌ترین منافع سيستم‌هاي رديابي را مي‌توان در مديريت بحران، اقدامات پيشگيرانه و اصلاحي و بهينه‌سازي فرآيندها دانست [11].

يكي از مهم‌ترین قابليت‌هاي كاربردي سیستم‌های رديابي در زمينه مديريت بحران و كنترل خطرات مرتبط با ايمني محصولات است. اين قابليت كه بتوان يك نقص يا عيب را در محصول شناسايي و خطرات ناشي از آن را ارزيابي و از سوي ديگر آن عيب را در حد يك انباشته محصول نيز رهگيري كرد و ارتباط آن را هم‌زمان با تأمين‌كنندگان، مشتريان، فرايندهاي مرتبط در توليد و توزيع و انباشته‌هاي مواد اوليه مشخص نمود، كمك شاياني به مديريت اتفاقات نابهنگام و كنترل شرايط بحراني ميكند. بدين ترتيب مي‌توان در مورد آن دسته از محصولاتي كه فروخته‌شده‌اند و در حوزه كنترل اعضاي زنجيره تأمين نيستند اقدام به فراخوان كرد و محصولاتي كه هنوز در محدوده زنجيره تأمين هستند را به نحو مقتضي جمع‌آوري نمود و اصلاح لازم را انجام داد. اين قابليت، سيستم‌هاي رديابي را به سیستم‌هایی با عملكرد پيشگيرانه تبديل كرده است.

سيستم‌هاي رديابي، علاوه بر منافعي كه براي مشتريان و ذينفعان خارجي دارند مي‌توانند اهدافي را نيز در داخل زنجيره تأمين برآورده سازند. به‌عنوان‌مثال بر اساس اطلاعاتي كه از تاريخچه محصول وجود دارد (از فرآيند پردازش و توليد مواد اوليه تا مصرف توسط خريداران و نظرات و انتقادات آن‌ها در رابطه با آن) بهتر مي‌توان شرايط و امور مرتبط با فرايندهاي لجستيكي و توليد را شكل داد و ضمن صرفه‌جويي و كاهش در هزينه‌هاي توليد و توزيع، كيفيت بهتري را نيز از آن‌ها به دست آورد. بدين ترتيب شرکت‌ها با استفاده از سيستم‌هاي رديابي مواد ارزش‌افزوده‌ی بيشتري را براي کسب‌وکار خود فراهم مي‌آورند [2].

مهم‌تر از همه، امروزه بحث قاچاق كالا يكي از چالش‌های اساسي است، به‌طوری‌که در بخش واردات هرساله زيان‌هاي بسياري ناشي از عدم کنترل بازار کالاهاي وارداتي به توليد، بازرگاني و اقتصاد وارد مي‌شود. بسياري از اين زيان‌ها ناشي از عدم توانايي در کنترل مبادي واردات کالا است که زمينه قاچاق کالا را فراهم مينمايد.

اين مسائل دلايلي متعددي دارد که برخي از آن‌ها عبارت‌اند از:

ضعف در حوزه قوانين و مقررات بازرگاني

ضعف در اجراي قوانين موجود

عدم وجود مشوق‌ها براي واردات قانوني

عدم وجود اطلاعات و سيستم‌هاي اطلاعاتي مناسب براي کنترل کالا در زنجيره

گسترگي مرزها

يك سيستم رهگيري اقلام و سيستم‌هاي اطلاعاتي براي مديريت کالاهاي وارداتي بسياري از مسائل را حل خواهد كرد.

  1. مدل‌های رديابي موسسه GS1 و ISO
  • مدل GS1

موسسه بین‌المللی GS1 يك شناسه يكتا به هر شيء شامل یک‌قلم كالا، انباشته، محموله و واحد لجستيكي اختصاص می‌دهد كه حامل اين شناسه ميتواند دادههاي معمولي، باركد يا دیتا بار، دیتا ماتریس و يا RFID باشد. حامل شناسايي بايد حاوي اطلاعاتي باشد که از طريق آن بتوان حداقل با يکي از مراجع دادههاي رهگيري[19](مانند صاحب‌نام تجاري، واردکننده) مرتبط شد. حامل شناسه تا لحظه‌اي که قلم کالای قابل رهگيري مصرف يا فروخته ميشود و يا از بين مي‌رود بايد بر روي آن باقي بماند [16].

هر شيء با توجه به موقعيت و هدف رهگيري با يك يا چند كد از كدهاي مختلف GS1 برچسبگذاري ميشود. انواع كدهاي رهگيري GS1 عبارت‌اند از:

كد GTIN : هر قلم کالای تجاري که نياز به رديابي روبه‌جلو و يا رو به عقب داشته باشد بايد به‌صورت يکتا شناسايي شود و براي تمام سطوح سلسله‌مراتب محصول (مانند قلم کالای تجاری که از [20]POS عبور مي‌کند و يا قلم کالای تجاري که از POS عبور نميکند) کاربرد دارد.

هر قلم کالای تجاري بايد حداقل به‌وسیله يك شماره GTIN شناسايي شود. با توجه به اهداف رهگيري، GTIN ممکن است به‌تنهایی کافي نباشد و براي شناسايي هر محصول و يا گروهي از محصولات نياز به اطلاعات بيشتري مانند شماره‌سریال و شماره دسته/انباشته باشد.

استاندارد متناظر GS1 براي شناسايي يک نوع محصول مثلاً خودکار آبي ساخت شرکت فرضي کانپو، GTIN است. نکته‌ای که بايد به آن توجه شود اين است که اين کد تمامي خودکارهاي همنوع و همرنگ را در برمی‌گیرد. براي شناسايي در سطح دسته/انباشته استاندارد متناظر GS1 عبارت است از GTIN+ شماره دسته/انباشته[21] (يک دسته از خودکارهاي ساخت شرکت کانپو) و براي شناسايي هر قلم کالای تجاري به‌صورت منفرد (مثلاً هر خودکار آبي ساخت شرکت کانپو به‌صورت منفرد و يکتا) استاندارد متناظر GS1 عبارت است از GTIN+ شماره‌سریال / SGTIN

كدهاي GLN : يکي از کليد‌هاي شناسايي GS1 است كه براي شناسايي مکان‌های فيزيکي يا موجوديت‌هاي قانوني استفاده مي‌شود و از پیش‌شماره شرکتي[22] (که توسط GS1 به شرکت‌هاي عضو داده مي‌شود و براي هر شرکت کدي يکتا است)، مرجع مکان و يک عدد براي چک کردن صحت کد تشکیل‌شده است.

كدهاي GIAI و GRAI: هر دارايي که نياز به رديابي روبه‌جلو (به سمت گيرنده نهايي) و يا رو به عقب

(به سمت ارائه‌کننده اوليه) داشته باشد، بايد به‌صورت سراسري و يکتا شناسايي شود. استاندارد متناظر آن در GS1 شماره GIAI است و اگر دارايي‌ها قابل بازگشت باشند (مثل پالت خاص يك نوع قطعه) شماره GRAI است.

شكل2- دياگرام درخت تصميم شناسايي و قابليت رديابي محصول/قطعه در استاندارد ISO 21849

مدل رديابي بر اساس استاندارد ISO 21849

استاندارد [17] نيز يك مدل براي شناسايي و قابليت رديابي محصولات پيشنهاد ميدهد كه چارچوب كلي و دياگرام درخت تصميم آن در شكل 2 آمده است. اين دياگرام بیان‌کننده موارد زير است:

– طرح شناسايي و قابليت رديابي محصول/ قطعه

– سه عنصر دادهي مهم و ضروري شناسايي محصول / قطعه

– تفاوت بين محصول/ قطعه سريال شده و غير سريال شده.

– طرح شناسايي و قابليت رديابي محصول/ قطعه،

– سه عنصر دادهي مهم و ضروري شناسايي محصول / قطعه،

– تفاوت بين محصول/ قطعه سريال شده و غير سريال شده.

به‌طور خلاصه مدل اين استاندارد بين يك كالا و انباشته كالا تفاوت قائل است به اين صورت كه:

  1. كالاهاي واحد خود به دودسته تقسيم می‌شوند الف) كالاهاي جديد[23] ب) كالاهاي در حال خدمت[24]

الف) كالاهاي جديد با يك شماره شناسايي شركتي[25]، شماره‌سریال واحد محصول ([26]SER) و شناسه جاري قطعه (CPI[27]) به‌عنوان دادههاي ضروري و اجزاء داده قابليت رديابي به‌عنوان دادههاي انتخابي شناسايي می‌شوند.

ب) كالاهاي در حال خدمت: كالاهاي در حال خدمت با يك شماره شناسايي شركتي، شماره شناسايي تركيبي واحد (UCN[28]) و شناسه جاری قطعه (CPI) به‌عنوان دادههاي ضروري و اجزاء داده قابليت رديابي به‌عنوان داده‌های انتخابي شناسايي می‌شوند.

  1. انباشته كالاها با يك شماره شناسايي شركتي، شماره انباشته سازماني (ELN[29]) و شناسه جاري قطعه (CPI) به‌عنوان داده‌های ضروري و اجزاء داده قابليت رديابي به‌عنوان داده‌های انتخابي شناسايي می‌شوند.

اين شناسههاي رهگيري ميتوانند به‌صورت باركد يا ديتاماتريس بر روي قلم کالا رمزگذاري و در صورت نياز بر روي محصول درج شوند در شكل 3 و 4 نمونههايي از اين شناسهها براي كالاهاي جديد و در حال خدمت آمده است.

ب) ديتاماتريس

الف) باركد / ديتابار

شكل3- رمزگذاري داده‌های يك محصول جديد در قالب باركد و ديتاماتريس

ب) ديتاماتريس

الف) باركد / ديتابار

شكل4- رمزگذاري داده‌های يك محصول در حال خدمت در قالب باركد و ديتاماتريس

نتیجه‌گیری:

در عصر حاضر به دليل پيچيدگي زنجيرههاي تأمین و نياز مشتريان به اطلاعات محصولات خریداری‌شده، شناسايي و رديابي اقلام در سطح زنجیره‌تامین به‌منظور شناسايي مراجع عرضه‌کننده محصول و دستيابي به اطلاعات محصولات امري حياتي است. اين موضوع باعث شفافيت زنجیره‌تامین شده و امکان رهگيري اقلام بيکيفيت، تقلبي و قاچاق را فراهم می‌نماید. از طرفي اين مهم نيازمند ايجاد يک مدل رديابي جامع و فراگير است تا بتواند پشتيباني لازم را براي تمامي بازيگران زنجیره‌تامین فراهم نمايد. چراکه اکثر مدلهاي رديابي ارائه‌شده در حال حاضر به‌صورت موردي و جزیره‌ای عمل نموده و قابليت رديابي براي همه عناصر زنجیره‌تامین و زنجيرههاي تأمین مختلف را فراهم نمی‌کنند. می‌بایست مدلي جامع و فراگير براي رديابي محصولات در زنجيره تأمین مستقر گردد که ضمن سادگي بتوان آن را در همه بخش‌ها اجرايي و جاری‌سازی کرد. مدل GS1 معرفی‌شده در اين مقاله با توليد يك شناسه منحصربه‌فرد براي هر قلم کالا چنين شرايطي را فراهم آورده و اين امكان را به همه سازمان‌ها اعم از توليدكنندگان، خريداران و سازمان‌های دولتي ميدهد كه بتوانند رهگيري محصولات توليدي و مصرفي خود را انجام دهند.