ماهنامه شماره 22 (خرداد ماه 1396)
مقدمه
آیا پیدایش فنآوریهای جدید، بهخصوص از ناحیه خرید کالا، تأثیری در خردهفروشی داشته است؟ از یک دیدگاه، در ارتباط فروشگاه / تأمینکننده در 200 سال گذشته کمی تغییر اساسی به وجود آمده است. درواقع، مدیران فروشگاهها چیزی را که تأمینکننده دارد میخواهند. تأمینکننده از قیمت نام میبرد و مدیران فروشگاهها قبول کرده و قیمت را پرداخت میکنند یا برای قیمت پایینتر و شرایط بهتر (مانند کمکهزینه تبلیغات، پرداختهای مداوم) مذاکره میکنند. این ارتباط تغییر نکرده است، بااینحال، آنچه در رابطه فروشگاه / تأمینکننده تغییر نموده است، روند رو به رشد استفاده از فنآوری هست.
مواردی که از سالها پیش غیرقابلتصور بود، همچون انتقال فوری دادههای فروش، امروزه امری عادی در صنعت خردهفروشی است. بااینکه فنآوری شغل فروشگاه را سادهتر نساخته است، اما فروشگاه را قادر به بهبود عملکرد شغلی خود از طریق دسترسی به اطلاعات و خودکارسازی وظایف معمول نموده است. علاوه بر این، مدیران فروشگاهها فنآوریهای موجود را در شیوههای کسبوکار فعلی اصلاحکرده و بیشتر درحالتوسعه فنآوریهای جدید برای مواجهه و پیشبینی نیازهای مشتریان خود میباشند؛ بنابراین، اهداف این مقاله توضیح دادن این امر است که چگونه مدیران فروشگاهها میتوانند بهصورت مؤثرتر و کارآمدتر از فنآوریها بهمنظور بهبود عملکرد خود استفاده کنند و این فنآوریها چگونه میتوانند بهمنظور بهبود عملکرد کلی فروشگاههای خردهفروشی و برای اطلاعرسانی به مدیران ارشد در شرکتهای خردهفروشی مورداستفاده قرار گیرند.
بهکارگیری تکنولوژیهای جدید در صنعت خردهفروشی (Retail)
در دنیای دیجیتالی کنونی، لزوم هوشمندی و اتصال تجهیزات مورداستفاده در اکثر اصناف و مشاغل به دنیای شبکه اهمیت دوچندان پیداکرده است. بهطوریکه توجیه صاحبان این صنایع و مشاغل نسبت به سرمایهگذاری در دنیای فناوری اطلاعات و استفاده از تجهیزات و امکانات نوین توسط شرکتهای فعال در این زمینه راحتتر از گذشته صورت میپذیرد. در سه دهه اخیر، صنعت خردهفروشی (Retail) نیز بهعنوان حرفهای که در روزهای نهچندان دور در اکثر کشورها بهصورت سنتی اداره میشد دستخوش پوستاندازی تدریجی شده و بهاصطلاح مدرنیزه گردیده است. بهطوریکه امروزه نهتنها انجام کلیه امور مربوط به فروش اعم از تهیه اجناس، انبارداری، توزیع، چیدمان، فروش و حسابداری در خردهفروشی بیشتر برمبنای سیستم انجام میگیرد، بلکه در اغلب اوقات فرایند خرید توسط مشتریان آسانتر و در اکثر مواقع بهصورت یک سرگرمی آخر هفته صورت میپذیرد.
از دیدگاه یک مدیر فروشگاه که شاید مدتها به روش سنتی مجری و ناظر امور فروشگاه خود بوده است، دنیای دیجیتال در ابتدا دنیایی پیچیده به نظر میرسد؛ اما در درازمدت، برای بقا در میدان رقابت، کاهش هزینههای جاری و افزایش حاشیه سود ناگزیر از بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید خواهد بود، هرچند استفاده از این دستاوردها و تجهیزات نوین در دنیای فناوری اطلاعات ارزان نخواهد بود. در این میان، بدیهی است با اختصاص حجم قابلتوجهی از بازار فروش کالاها به فروشگاههای زنجیرهای، مدیریت هزینه است که برای کسب سود بالاتر و بقا در این رقابت تنگاتنگ نقش ویژهای به خود میگیرد.
تصور کنید فروشگاه مواد غذایی با تنوع حدود ۵۰۰۰ نوع کالا زیر نظر شما اداره میشود. با ذکر دو مثال در موارد مختلف مربوط به این فروشگاه، کارکرد تکنولوژیهای جدید در این حوزه بیشتر نمایان خواهد شد:
سرور تبلیغات (AD Server)
بهمنظور موفقیت در رقابتی که هرروز بیشتر از دیروز با به وجود آمدن رقبای جدید در دنیای تولید و فروش به وجود میآید، تبلیغات جایگاه ویژهای را به خود اختصاص میدهد. برای ایجاد جلوههای بصری تبلیغات، هیچ فضایی، هرچند کوچک از چشم صاحبان صنایع Retail پنهان نمیماند. آنها نهایت استفاده را از فضاهای موجود در فروشگاههای خود جهت ترغیب مشتری برای خرید کالای موردنظر خود استفاده میکنید.
اما تکنولوژی بحث جدیدی را در این فرآیند به میان آورده است: «سرورهای تبلیغاتی» که با تحلیل و جمعآوری اطلاعات گوناگون چون زمان، تعداد فروش کالاها و مشخصات سنی، جنسی، موقعیت جغرافیایی و اقتصادی مشتریان هدف اقدام به ایجاد محتوای تبلیغاتی بهصورت پویا در نمایشگرهای هوشمند نصبشده در محیطهای فروشگاهی مینمایند. برای روشن شدن بیشتر موضوع تصور کنید فروشگاه موردبررسی ما یکی از مجموعه فروشگاههای زنجیرهای است که به دلیل قرار گرفتن در نزدیکی چندین مدرسه، فروش خوبی در گروه کالاهای تنقلات در ساعات بازگشایی و تعطیلی مدارس به خود اختصاص داده است. AD Server این شرکت با آنالیز آمار فروش کلیه کالاها در تمامی فروشگاههای مجموعه خود، متوجه میانگین بالای فروش تنقلات در این فروشگاه نسبت به سایر فروشگاههای میشود و اقدام به پخش آگهیهای مربوط به تنقلات اعم از کالاهای جدید و یا کالاهای موجود در لیست تخفیف در زمانهای موردنظر در نمایشگرهای تبلیغاتی این فروشگاه مینماید.
علاوه بر این، سرورهای تبلیغاتی در پی تحلیل آمارهای مختلف فروش، نقش ویژهای در تعیین سیاست هدایت مشتری به محل کالاهای موردنظر ایفا میکنند. بهعنوانمثال، در یک فروشگاه مدرن نمایشگرهای نصبشده بروی چرخدستیهای خرید با مدیریت محتوا و نمایش تبلیغات کالاهای جدید و محل قرارگیری آنها در فروشگاه اقدام به ترغیب مشتری به خرید این کالاها مینمایند.
برچسب کالای الکترونیک روی قفسه فروشگاه (Electronic Shelf Label–ESL)
امروزه، به دلیل شرایط ناپایدار اقتصادی در کشورهای درحالتوسعه همانند ایران، وجود نوسان قیمت اجناس تحت تأثیر عوامل مختلفی بر تولید چون تورم گریزناپذیر به نظر میرسد؛ بنابراین در چنین شرایطی با توجه به الزام قانونی استفاده از برچسب قیمت بروی اجناس در فروشگاهها، روشهای قدیمی چون دستنوشته و یا برچسب چاپی قیمت علاوه بر کارایی نازل آن بر زیبایی ظاهری فروشگاه و حس خوب خرید مشتریان نیز اثر منفی میگذارد. در طرف دیگر، استفاده از برچسبهای الکترونیکی قیمت که بروی قفسهها نصب میگردد، نهتنها به جامعیت اطلاعات کالاها و انطباق آن با پایگاه داده کمک میکند، بلکه از سربار عملیات تغییر برچسبها بهصورت دستی و درنهایت هزینههای وابسته میکاهد. علیرغم هزینه راهاندازی بیشتر، استفاده از تجهیزات الکترونیکی در درازمدت صرفهجویی اقتصادی قابلتوجهی نصیب صاحبان این فروشگاهها مینماید و همچنین با توجه به عدم نیاز به استفاده از کاغذ یا تونر چاپ آسیب کمتری به محیطزیست وارد میکند.
در سالهای اخیر بازار Retail در ایران نیز با حضور شرکتهای خارجی متعدد بینصیب از این تحولات نوین نبوده است. بااینحال با در نظر گرفتن مثالهای فوق و با توجه بهپیش بینی آیندهای کاملاً هوشمند برای صنعت خردهفروشی برمبنای بهرهگیری از فناوریهای جدید، از بین رفتن فروشگاههای کوچکتر و ضعیفتر در این حوزه در داخل کشور چندان دور از تصور نخواهد بود. هرچند تکنولوژیهای پیشرفته با تلاش متفکرین این عرصه بهسرعت در حال ایجاد است، تحول صنعت Retail در ایران، علیرغم حضور برندهای خارجی با سرعت تدریجی در حال شکلگیری است. بهمنظور افزایش سرعت این تحول، ورود شرکتهای فعال در عرصه فناوری اطلاعات به این صنعت بهمنظور فراهم نمودن زیرساختهای لازم در روزهای نهچندان دور میتواند چهرهای دیگر را از فروشگاههای خردهفروشی در کشور به فروشندگان و خریداران معرفی نمایند.
دادهکاوی و انبار دادهها
بهطور سنتی، اطلاعات فروش بهصورت روزانه ذخیرهشده و در یک سیستم عملیاتی خردهفروشان که ارجاعات متقابل و سازماندهی آسان را تائید نمیکند پردازش میشوند. این نیاز، توسعه در DW[1] و DM[2] را در دهه 1980 به جلو میراند. DM بهعنوان رایانهای شدن فنآوری مورداستفاده برای یافتن روابط و الگوهای جالبی که در پایگاه داده پنهان بوده و بهمنظور کمک به فروشگاه در تصمیمگیری آگاهانه تعریفشده است. این امر مدیران فروشگاهها را قادر میسازد تا DWs بزرگ را برای به حداکثر رساندن ارتباط با مشتری، استفاده و تجزیهوتحلیل کنند. این دادهها معطوف به بینش نیازها و خواستههای مشتری و کمک به مدیران فروشگاهها در تصمیمگیریهای پیچیده است. DM، بیشتر به مدیران فروشگاهها در پرداختن به پرسشهای کسبوکار خاص کمک میکند. این امر از طریق استفاده فروشگاه از DM باهدف قرار دادن مشتریان بالقوه برای رویدادهای فروشگاه نمایان شده است. فروشگاه میتواند این فناوری را به بخش مصرفکنندگان مبتنی بر رفتار خرید آنها با کالای تأمینکننده، فروشگاه و یا قاعده زمانی مورداستفاده قرار دهد. فروشگاه سپس میتواند با مشتریان که آنها را در رویداد مشاهده نموده تماس بگیرد. دلایل اجرای فنآوری DM در یک کسبوکار فراوان است. تغییرات در محیط کسبوکار، همچون بازارهای بسیار اشباعشده و مطالبات فزاینده مشتریان شرکتها را تحریک میکند تا در چالشهایشان بالاتر قرار گیرند.
هرچند DM نمیتواند جایگزین تحلیلگران و کارشناسان آمار کسبوکار شود، اما میتواند آنها را در پیدا کردن و تائید الگوهای موجود در دادهها مساعدت نموده و میتواند در پیشبینی رفتارهای آینده و توصیف یک بخش از بازار کمک کند. استفادههای دیگر از فناوری DM، شامل تجزیهوتحلیل دادههای POS برای پیشبینی روندهای مصرفکننده، شناسایی حرکت موجودیها در ارتباط با طرحبندیهای فروشگاه، یا فرصتهای مقاطع فروش و بیشتر مشخص ساختن خصوصیات بخشهای بازار است. علاوه بر این، مدیران فروشگاههای خردهفروشی میتوانند اطلاعات DM را برای سفارشی کردن طرحبندیهای فروشگاه برای ساخت محصولات باقابلیت دسترسی بیشتر برای مشتریان خود استفاده کنند، نتیجه افزایش رضایت مشتری و سودآوری است. به یک مثال ساده توجه کنید. با عملیات DM بر روی فروش اقلام یک فروشگاه مشخص میشود که در موارد بسیار، مشتریانی که اقدام به خرید چکش کردهاند، میخ هم در سبد خریدشان وجود دارد. این اطلاعات بهدستآمده به مدیر فروشگاه میفهماند که اگر در قفسههای فروشگاه میخ و چکش در کنار هم برای مشتری قابلرؤیت باشد احتمال خرید هردوی آنها باهم افزایش پیدا میکند.
DW شامل ذخیرهسازی مقادیر زیادی از دادههای جمعآوریشده از عملیات خردهفروشان است. این دادهها در یک محل متمرکز ذخیره میشوند و بهعنوان کمک به فرایند تصمیمگیری نگهداری میگردند. با توجه به میزان معمولاً عظیم دادههای جمعآوریشده، نسخههای کوچکتر از DW، به نام بازه داده ایجادشدهاند که به تمرکز بر روی یک منطقه از پایگاه داده مانند داده از نوع تراکنشی میپردازند. اگرچه این بازههای داده ارزانتر از انبارهای داده میباشند، لیکن آنها جامعیت کمتری داشته و بنابراین، به آن میزان در ارائه مشخصات جامع از مشتری اثربخش نمیباشند.
یک محدودیت DW محدودیتهای آن ازلحاظ مقدار دادههایی که میتواند جمعآوری و ذخیره گردد است. درحالیکه DW بهعنوان عملیات خودکارسازی، در جمعآوری و ذخیرهسازی دادهها با بازده بیشتری نسبت به گذشته خدمت میکند، امروزه عملیات اطلاعات سازی از این فناوری برای مدیران فروشگاهها مهمتر شده است. بهمنظور افزایش پتانسیل DW، خردهفروشان در جهت کسب بصیرت مشتری و راهنمایی تجارت کردن، بازاریابی، سرمایهگذاری و راهبردهای مدیریت برنامههای کاربردی، DW را با فنون DM ترکیب میکنند.
شبکههای اجتماعی
پیشرفتهای فنآوری همانند شبکههای اجتماعی بهطور کامل در حال تغییر جریان اطلاعات مربوط به مد و ارائه تحقیقات علمی در بازار برای خردهفروشان و مدیران فروشگاهها میباشند. شبکههای اجتماعی این هدف را دارد که ساختاری به ارمغان بیاورد و نقطه دسترسی متمرکزی را در عمل به اشتراکگذاری اطلاعات شخصی و اجتماعی شدن آنلاین ارائه میکند.
رسانههای اجتماعی رسماً از تصاویر «زودگذر» تغییر ماهیت داده و با 350 میلیون کاربران فیسبوک در سراسر جهان و توییتر، 1300 درصد در طول یک سال رشد نموده است. نمونههایی از رسانههای شبکههای اجتماعی عبارتاند از: توییتر، یک سیستم پیامرسانی فوری که در آن کاربران میتوانند فوراً پیامهایشان را به یک لیست از پیگیریکنندگان ارسال کنند و وبلاگها، مجلات شخصی که اغلب بهروزرسانی میگردند. پیشازاین، مدیران فروشگاهها خود کالا را انتخاب میکردند که منظری برای فصل را دیکته میکرده است. شبکههای اجتماعی سیر مسیر اطلاعات را، بهوسیله نویسندگان نشریات آنلاین که در ردیف جلو نمایشهای مد نشستهاند تغییر داده است، به نظر میرسد که انتشار اطلاعات، مسیر خود را بهسوی مجاری پایینتر شکل میدهند.
بنابراین، نقش مدیران فروشگاهها از جهت تحمیل مد به گوش دادن به آنچه مصرفکنندگان میخواهند و اینکه چگونه به آن واکنش نشان دهند تغییریافته است. از طریق فنآوری، هم مصرفکنندگان و هم مدیران فروشگاهها بهطور همزمان در معرض نگرش جدیدی قرار میگیرند و آنها برای مدیران فروشگاهها مهمتر ساخته است تا با پاسخهای عمومی سازگار باشند. علاوه بر این، از طریق چنین راههایی همچون توییتر و وبلاگها، تأمینکنندگان و مدیران فروشگاهها خود را با واکنشهای فوری در مقابل محصولات آماده میکنند. بهجای تکیهبر شرکتهای تحقیقات علمی در بازار، با بینش ذهن مصرفکنندگان، مدیران فروشگاهها قادر خواهند بود تا از طریق پاسخهای فوری، به سؤالها در مورد کیفیت محصول در توییتر و وبلاگها، در فرایند انتخاب، کمک دریافت نمایند.
اما باز بااینکه توجه به شبکههای اجتماعی رو به افزایش است اما تعداد زیادی از مشتریان شبکههای اجتماعی مورد پاسخگویی قرار نمیگیرند. خردهفروشها بیش از ۸۰ درصد درخواستهای مشتریان در شبکههای اجتماعی را نادیده میگیرند آمار Sprout Social بیانگر این است که اکثر فروشندگان موفق به پاسخگویی به سؤالات مصرفکنندگان در شبکههای اجتماعی Facebook و Twitter نمیشوند، مسئلهای که در طول فصل خریدهای تعطیلات، همزمان با افزایش حجم تقاضا، پیچیدهتر میشود. نادیده گرفتن مشتریان در کسبوکار، ایراد بسیار بزرگی است. بااینحال، بر اساس مطالعه جدید Sprout Social این دقیقاً همان اشتباهی است که اکثریت قابلتوجهی از خردهفروشها در شبکههای اجتماعی انجام میدهند.
آمارهای بهدستآمده از شاخصهای سهماهه چهارم سال ۲۰۱۵ تاکنون نیز مؤید این رویه هستند. خردهفروشها سال گذشته در پاسخگویی به بیش از ۸۰ درصد سؤالات و درخواستهای مشتریانشان در شبکههای اجتماعی ناتوان بودهاند. این بیاعتنایی فروشندگان، بدترین حالت را زمانی دارد که باید بیشتر برایش مهم باشد: یعنی دوره خریدهای تعطیلات. در طول سهماهه چهارم سال ۲۰۱۴، تنها ۱۶٫۳۵۵ درصد از سؤالات مشتریان توسط خردهفروشان پاسخدادهشده است.
پیچیدگی مسأله از این حقیقت ناشی میشود که تقاضا و بهتبع آن سؤالات و درخواستهای مصرفکنندگان در دوره منتهی به تعطیلات افزایش مییابد. سال گذشته، یک رشد ۲۱ درصدی در پیامهای ورودی در شبکههای اجتماعی خردهفروشها، از سهماهه سوم به سهماهه چهارم وجود داشت که Sprout Social همین مقدار رشد را برای امسال نیز پیشبینی کرده است. همچنین پیشبینی کرده است که هر خردهفروش بهطور متوسط بیش از ۱۵۰۰ پیام ارسالی در هر یک از دو شبکه اجتماعی Facebook و Twitter در طول فصل تعطیلات دریافت خواهد کرد؛ و اگر روند پاسخگویی به سؤالات مشتری، مثل سال قبل باشد، از هر ۶ پیام، ۵ تای آن نادیده گرفته خواهد شد.
حتی خردهفروشهایی که بهطور منظم، به سؤالات مطرحشده در شبکههای اجتماعی پاسخ میدهند، عملکردشان مشکلات اساسی دارد. مردم انتظار پاسخگویی سریع دارند و یکی از دلایل استفاده آنها از شبکههای اجتماعی همین است؛ اما متوسط زمان پاسخگویی خردهفروشها در شاخصهای Sprout Social حدود ۱۲ ساعت است.
البته این بدین معنی نیست که این شرکتها در شبکههای اجتماعی فعال نیستند. این تنها به این دلیل است که آنها در شبکههای اجتماعی بیشتر شبیه به بلندگوی تبلیغاتی عمل میکنند. در سهماهه سوم سال ۲۰۱۵، خردهفروشها سه برابر بیشتر از پاسخها، پیام تبلیغاتی ارسال کردهاند.
رویکرد منطقی برای خردهفروشها این است که بیشتر پاسخگو باشند، با توجه به مطالعه دیگری که انجامشده است Sprout Social میگوید؛ مردم درصورتیکه برندی با آنها تعامل مؤثر و معناداری داشته باشد، هفت برابر بیشتر به تبلیغات آن برند، میل و رغبت نشان میدهند.
آقای Scott Brandt مدیر بازاریابی Sprout Social میگوید: رسانههای اجتماعی، بخش جداییناپذیر زندگی روزمره مصرفکنندگان و یک کانال ارتباطی حیاتی و مهم برای برندها برای تعامل و گفتگو با مشتریان در روزهای تعطیل است. همچنین میافزاید: با پاسخ دادن به سؤالات در مورد محصول و یا با تأیید سفارشهای هدیه مشتریان، برندها این موقعیت رادارند که از طریق مشارکت در شبکههای اجتماعی، تأثیر مثبت بر آگاهی، وفاداری مشتری، احساس رضایت خاطر و فروش فصلی ایجاد کنند.
شرکت Sprout Social همچنین با مقایسه استفاده فروشندگان از Facebook و Twitter نتایج جالبی به دست آورده است. خردهفروشیهای موردبررسی در این مطالعه، در سهماهه سوم ۲۰۱۵، پیامهای ثبتشده برایشان از سوی مشتریان از طریق Facebook هفت درصد بیش از موارد ثبتشده از طریق Twitter بوده است. همانطور که نمودار زیر نشان میدهد، این اولین بار است که تعداد پیام ورودی Facebook از پیامهای مشابه در Twitter پیشی میگیرد.
ولی به نظر نمیرسد که فروشندگان به این تغییر، واکنش مناسبی نشان داده باشند. در شش ماه گذشته، تعداد پیامهای ارسالی توسط فروشندگان از طریق Twitter حدود ۱۴۴ درصد افزایش داشته است که از افزایش ۱۰۰ درصدی تعداد پیامهای مشابه در Facebook، بیشتر است.
اما توصیه Sprout Social چیست؟ «توجه بیشتر و عمیقتر به خدمات مشتریان در Facebook سودمند است؛ چراکه مردم معمولاً در این قالب جویای پاسخ سؤالات خود از خردهفروشها میشوند. نکته نهایی اینکه اگر شما دریابید که مردم، بیشتر کجا با برند شما در تعامل و ارتباط هستند، قادر به بهبود نرخ و زمان پاسخگوییتان به آنها خواهید بود». البته باید در نظر داشت که در این مطالعه با بررسی ۱۱۹ هزار پروفایل عمومی شبکههای اجتماعی ۶۴ هزار پروفایل Facebook و ۵۵ هزار پروفایل Twitter مشخص شد که نرخ پاسخگویی میانگین با در نظر گرفتن تمام ۱۵ دسته صنایع بررسیشده، ۱۱ درصد است و خردهفروشی وضعیت مناسبی نسبت به میانگین دارد و در بین صنایع دستهبندی صورت گرفته، رتبه دوم را دارد.
فنآوریهایی که در طول 20 سال گذشته توسعهیافتهاند مسیر مدیران فروشگاهها را در اجرای مسئولیتهای خود تغییر داده است. درحالیکه خردهفروشی بیشتر به فناوری وابسته و رقابتی شده است و حاشیه سود ناخالص زیر تاختوتاز و در حال سقوط قرارگرفته است، لذا سرمایهگذاری فنآوری باید بهخوبی برنامهریزیشده و ارزشی که فنآوری فراهم میکند باید بهدقت موردبررسی قرار گیرد. بااینحال، با توجه به اینکه سرمایهگذاریهای فنآوری میتواند بالغبر میلیونها دلار گردد و اینکه بسیاری از حاشیههای سود و بهرهوری موجودی خردهفروشان بیش از ده سال گذشته فرسوده گشتهاند، شرایط تصمیمگیریهای فناوری اطلاعات بهصورت تصاعدی رشد نمودهاند.
نتیجهگیری
یکچشم انداز مثبت نشان میدهد که پیشرفت در فنآوریهای مختلف اجازه میدهد تا انتقال سریعتر دادهها توانایی نتیجهگیری را به مدیران فروشگاهها برای اینکه فوراً به مسائل موجودی و قیمتگذاری واکنش نشان دهند اعطا نموده است. بهعنوانمثال، تجزیهوتحلیل دادههای فروش کاملاً با فنآوریهای نوظهور انقلابی ایجاد کرده است. درحالیکه نیاز برای بسیاری از وظایف همچنان که همیشه بودهاند وجود دارد، بااینحال پتانسیل برای نتایج دقیقتر تا حد زیادی افزایشیافته است. هدف از این مقاله به ارائه و بحث در مورد فنآوریهای است که نقش مدیران فروشگاهها را افزایش میدهد. درحالیکه مسئولیتها و وظایف اصلی فروشگاه تغییر ننموده است، فنآوری اطلاعات، روش، کارایی، زمانی که در هر یک از آنها اجرا میشوند را تغییر شکل داده است.